سه‌شنبه

Entry for 27 Jul 2010


شاپرک


می گذشت شاپرك حيرون و بی قرار از رو گلای باغ
می گرفتش از اون پيدای پنهون از هر كسی سراغ
 
مي گفت مستم از عطری رويايی
تشنه ی عشق و زيبايی
قلبم از شوقی سرشار
مي گفتن گلا با خنده به شاپرك
عشقت چه آشناست

تو وجود گلاس عطر و قشنگی
عشق اينجا پيش ماست
اما شاپرك عشقی بی همتا
با دلش همراهه هر جا
بی تابه از عطر يار
ميشه پر زد و به اوج آسمونا رسيد
پرواز كن، پرواز كن، شاپرك
از تاريکيا گذشت و رسيد به نور اميد
شاپرك، شاپرك، پرواز كن

ولي اون عشق و عطر دل انگيز
پشت ديواری از سنگ و خاره
شاپرك برای ديدن يار
ديگه راهی انگار نداره
يا بايد عشقو از دل برونه
يا بايد بگذره از رو ديوار
بره بالا تا بی نهايت
تا عشق تا اوج ديدار
 
ميشه پر زد و به اوج آسمونا رسيد
پرواز كن، پرواز كن، شاپرك
از تاريکيا گذشت و رسيد به نور اميد
شاپرك، شاپرك، پرواز كن

ترانه سرا : علی پهلوان
آهنگساز : علی پهلوان
آلبوم : تا بی نهایت
ترانه : شاپرک


شاد آریانی باشید _ نیما آریان دوست

هیچ نظری موجود نیست: