دوشنبه

Entry for 14 Dec 2009


عکس های کنسرت گروه آریان در آذر 1388


برای دیدن عکس ها این جا کلیک کنید .


شاد و آریانی باشید_ نیما آریان دوست

پنجشنبه

Entry for 10 Dec 2009




نماينده کشوری برنامه جهانی غذا سازمان ملل متحد با حضور در کنسرت بزرگ گروه آريان در تهران، از مدير و اعضای گروه آريان و نيز آرش بهمنی (کارگردان) به خاطر ساخت آهنگ و ويديو "صدای پای اميد" در مبارزه با گرسنگی و حمايت از برنامه جهانی غذا تقدير نمود. برای دانلود رايگان ويديو و آهنگ "صدای پای اميد" اين جا را کليک کنيد.

چهارشنبه

Entry for 2 Dec 2009


گفت‌وگوی نسیم هراز با علی پهلوان


قبل از رسيدن به اين تركيب دو نفره، تركيب‌هاي ديگري را هم آزمايش كرديم كه حالا به علت‌هاي مختلفي به نتيجه نرسيديم.
يا آن آدم‌ها حاضر نبودند كنار نفر ديگر بنشينند، يا با آن طرف حرفي براي گفتن نداشتند و يا ... چيزي كه در جامعة موسيقي ما اصلاً موضوع عجيب و غريبي به شمار نمي‌رود!با اين حال رسيديم به تركيب علي پهلوان (خواننده گروه آريان) و سيروان خسروي (تنظيم‌كننده و خواننده)؛ پهلوان كه قرار است پس از مدت‌ها به همراه گروه آريان در دهه اول آذر كنسرت بزرگي داشته باشند و سيروان هم (تا ساعاتي قبل از اين مصاحبه) قرار بود اولين كنسرتش را در روزهاي آخر آبان و اول آذر برگزار كند كه عليرغم تمرين‌هاي فراوان گروه، كنسرت لغو شد و دلايلش را در حين بحث مي‌خوانيد.قرار بود گفت‌وگو به صورت ديالوگي بين علي و سيروان باشد و من و ميثم هم تا جايي كه لازم نباشد در آن دخالت نكنيم. هر چند كه دوستان اولش از اين كه حرفي براي گفتن نداشته باشند مي‌ترسيدند، اما آنقدر حرف در حرف آمد كه وقت و نوار كم آورديم تا حرف! اگر هم فكر مي‌كنيد ما كم در بحث دخالت كرده‌ايم، سخت در اشتباهيد! چون حتي صاحب كافه‌اي كه گفت‌وگو در آنجا برگزار شد (كافه‌اي در يكي از پاساژهاي روبه‌روي پارك ساعي) هم گهگاه به بحث مي‌پيوست چه برسد به ما!در اين 2 ساعت حرف‌هاي خوبي درباره بيزينس و مافياي موسيقي زده شد كه يك جورهايي درددل اكثر خوانندگان موسيقي است. كمي هم راجع به خود موسيقي و آلبوم‌هاي اخير صحبت كرديم و البته حواشي موسيقي پاپ در ايران.گفت‌وگوي ما يك مهمان ويژه هم داشت: «زانيار» برادر سيروان كه مهمان ناخوانده ما بود كه بيشتر گوش داد و بعضي جاها با حرف‌هايش در بحث شركت كرد. اما به دلايلي «خسروي‌ها» نمي‌خواستند عكس‌شان در كنار هم چاپ شود!علي: سيروان، مي‌خواهم براي شروع، همين سؤالي كه قبل از شروع گفت‌وگو ازت پرسيدم را بپرسم. ما سر تمرين بوديم كه عليرضا ميرآقا [نوازنده ترومپت و پركاشن و خواننده پاپ] را ديدم... حالا تو مي‌تواني بپرسي كه اصلا عليرضا ميرآقا آنجا چه كار مي‌كرد كه خودش نكته‌ايست! عليرضا آمد گفت سيروان كنسرت دارد، من هم خوشحال شدم. حتي مثل اين‌كه تمرين‌هاي شما را هم ديده بود و مي‌گفت خيلي خوب است و دل ما را هم حسابي برد!تا اين‌كه چند وقت بعد خبر رسيد كه كنسرت سيروان لغو شده! گفتيم اي بابا چه شد؟ دوباره سر تمرين‌ قبلي ما عليرضا گفت كنسرت اجرا مي‌شود. حالا باز از زبان خودت دارم مي‌شنوم كه اجرا نمي‌شود! ماجرا چيست؟سيروان: راستش ما 4 ماه است كه داريم منظم تمرين مي‌كنيم. اول قرار بود سي‌ام مهر و اول آبان در برج ميلاد باشد كه به دليل كوتاهي تهيه‌كننده (ايران گام و آقاي حسين‌خاني) اين اتفاق نيفتاد. دوباره قرار شد يك ماه بعد در سالن اريكه ايرانيان برگزار شود كه باز به دليل كوتاهي‌هاي مشكوك ايشان، همه زحمت‌هاي ما به هدر رفت. علي: شما مجبوريد با آقاي حسين‌خاني كار كنيد؟ يعني چون آلبوم‌تان را منتشر كرده، امتياز كنسرت هم مال اوست؟سيروان: همان اتفاقي كه براي آلبوم «شوك» فرزاد فرزين و خيلي‌هاي ديگر افتاد، براي من هم تكرار شد. من هم مجبورم كنسرت اين آهنگ‌ها را فقط با اين تيم اجرا كنم. علي: فكر كنم همه تقريباً همين وضع را دارند. يعني ما هم اگر بخواهيم جدا از محسن رجب‌پور (ترانه شرقي) كنسرت بدهيم، نمي‌شود. چون امتياز آلبوم مال اوست. مگر اين كه يك آلبوم ديگر منتشر كنيم و در كنسرت هم فقط همان را اجرا كنيم!سيروان: اكثر خواننده‌ها الان به نوعي با اين مافيا درگيرند. تازه من شانس آورده‌ام كه اين اتفاق سر آلبوم دوم‌ام‌ افتاده... علي: ما هم شانس آورده‌ايم كه با رجب‌پور ok ايم، هر 4 تا آلبوم‌مان را او منتشر كرده و كنسرت‌ها را هم خودش برگزار مي‌كند. سيروان: اين مشكل براي من بوده، براي فرزاد فرزين بوده، براي خيلي‌هاي ديگر بوده كه نمي‌توانند اعتراض كنند. حالا خدا را شكر وضعيت من جوري است كه برايم خيلي مهم نيست و نهايتاً كنسرت نمي‌دهم! اما خيلي از خواننده‌هاي ديگر هستند كه قراردادهاي تركمانچاي‌تر از من دارند و خيلي هم معروف‌اند و اعتراضي هم نمي‌توانند بكنند. علي: آلبوم اول‌ات را كي منتشر كرده؟سيروان: آواي باربد. يعني الآن همه همين‌جوري قرارداد مي‌بندند؟ همراه امتياز آلبوم، امتياز كنسرت را هم واگذار مي‌كنند؟سيروان: 90 درصد اين‌جوري است. يعني حتي اگر اسم «كنسرت» را هم نياورند، جوري قرارداد را مي‌بندند كه بعداً متوجه مي‌شوي امتياز همه چيز را واگذار كرده‌اي! چون شركت‌ها تجربه اين كار را چند برابر بيشتر از خواننده‌ها دارند و خواننده تا بخواهد اين چيزها را متوجه شود، 40 سالش شده! اما شركت در اين مدت پولش را درآورده و مي‌رود سراغ خواننده بعدي! علي: آواي باربد مشكلي با اين نداشت كه تو با ايران گام كنسرت بگذاري؟سيروان: نه. يك كم توضيح مي‌دهي كه چه جوري اين اتفاق مي‌افتد؟ آخر اين كه مي‌گويي خيلي باعقل جور درنمي‌آيد. چون آن شركت مي‌تواند از قبل كنسرت توپول دربياورد. مگر كسي از پول بدش مي‌آيد؟سيروان: اكثر صاحبان اين شركت‌ها كه تخصص موسيقي ندارند. فقط با همديگر چشم و همچشمي دارند كه بگويند فلان خواننده معروف مال من است! اينها تفريح‌شان مونوپل كردن يكسري خواننده مطرح است. يعني به خاطر اين كل‌كل‌ حاضرند از سود مالي‌شان چشم‌پوشي كنند! يعني مي‌گويند من از تو خوشم نمي‌آيد، برايت كنسرت نمي‌گذارم، وِل‌ات هم نمي‌كنم كه بروي با يك نفر ديگر كنسرت بگذاري!علي: حالا من بگويم عليرضا ميرآقا سر تمرين ما چه كار مي‌كرد. برزو (نوازنده پركاشن ما) يكهو غيبش زده بود! ما هِي تمرين مي‌گذاشتيم، برزو مي‌گفت مي‌آيم اما نمي‌آمد! سرش شلوغ شده بود. آخه برزو هم [بعد از پيام صالحي] رفته تو كار مبل! كلاً فكر كنم آريان بشود مبل! (خنده) خلاصه برزو گفت من نمي‌رسم بيايم. گفتم خب اين را از اول مي‌گفتي! تا اين‌كه يك روز سر تمرين عليرضا ميرآقا به طور اتفاقي وارد استوديو شد و همانجا مُچ‌اش را گرفتم و گفتم عليرضا با ما [پركاشن] مي‌زني؟ گفت آره. شبيه قصه خاله‌سوسكه شد كه توي خيابان همديگر را پيدا كرديم! (خنده جمع) يك اجراي دست‌گرمي اسپانسري هم فعلاً با عليرضا رفته‌ايم. هنوز هم نمي‌دانيم تكليف برزو چيست، اما فعلاً حرفي از جدا شدن‌اش از آريان نيست. ماجراي نينف و سفرش به آمريكا چي شد؟علي: راستش ... نينف را در كنسرت مي‌بينيد!سيروان: فيلم‌اش را ديگر؟!علي: حالا ديگر! شايد در حال ارگ زدن نبينيد، ولي مي‌بينيدش! به جايش كي را آورده‌ايد؟علي: شهاب حسيني. البته نه آن شهاب حسيني هنرپيشه!سيروان، بَند تو چه كساني بودند؟سيروان: ديگر چيزي كه كنسل شده حرفش را نزنيم بهتر است. ولي گروه خيلي خوبي بود از حرفه‌اي‌ترين نوازندگاني كه در ايران هستند. علي: من هم تعريف‌اش را خيلي شنيدم. اگر موافقيد يك كم برويم توي بحث موزيك، سيروان بگويد نظرش راجع به آريان چيست، علي نظرش را درباره سيروان بگويد. لطفاً تعارف هم نكنيد!علي: من اتفاقاً خودم به سيروان SMS زدم كه چرا آلبومت نيست. چون تبليغاتش را ديده بودم كه قرار بود با آلبوم بنيامين بيايد، آلبوم بنيامين آمده بود، من 3-2 جا رفتم سر زدم ديدم آلبوم تو هنوز نيامده. كه جواب دادي فردا مي‌آيد و من همان فردا رفتم گرفتم. من در اين آلبوم 3 تا كار را خيلي مي‌پسندم و به روحيات من مي‌خورد. سيروان: آرام‌هايش؟علي: دقيقاً 2 تا آرام‌هايش، به خصوص خود قطعه «ساعت 9» به علاوه «زندگي همين امروزه» كه مرا ياد «Have a Nice Day» بون جووي مي‌اندازد. نمي‌گويم كپي آن است، ولي حال و هوايش مرا ياد آن آهنگ مي‌اندازد و خيلي دوستش دارم. اين جزو CDهايي است كه در ماشينم دارمش و گوش‌اش مي‌كنم، به خصوص همان 3 آهنگ را. سيروان: سومي را نگفتي كه!علي: سومي هم تِرك 2 است. سيروان: «امروز مي‌خوام بهت بگم». علي: آره، همان كه ترانه‌سرا ندارد!سيروان: ترانه مكرم است ديگر! اما چون ممنوع‌الكار بوده، اسمش را نزده‌ايم! علي: آخه من اين جزئيات آلبوم‌ها را مي‌خوانم و هر وقت به چنين جاي خالي‌هايي برمي‌خورم مي‌فهمم كه ماجرا چه بوده!سيروان تو چطور؟علي: آلبوم چهارم ما را كه اصلاً خود سيروان ميكس و مسترينگ كرده!سيروان: آره، همه‌اش را حفظ شده‌ام ديگر!از اول آريان را دنبال مي‌كردي يا فقط چون قرار شد اين آلبوم را ميكس كني، با آن درگير شدي؟سيروان: آلبوم اول آريان كه منتشر شد، من تازه درگير ضبط آلبوم اولم بودم كه البته به چند سال بعد موكول شد. ولي به هر حال آن دوران آلبوم‌ها را پيگيري مي‌كردم، الآن هم اين كار را مي‌كنم. آن موقع براي همه خيلي جالب بود كه يك گروهي از دخترها و پسرها آمده‌اند و همه كارهايشان را هم خودشان توليد مي‌كنند. آلبوم دوم‌شان هم كه ديگر منفجر كرد! آن تِرك‌ اولش را هم من خيلي دوست دارم [پرواز]. مخصوصاً بيس‌اش را. بعد از آلبوم دوم آريان بود كه ديگر مثل قارچ گروه‌هاي اين مدلي روييد! پارت، گپ، 1+6 ... علي: خود رجب‌پور گروه «داتيس» را زد....سيروان: آره، خيلي گروه‌ها بودند، اما هيچ كدام‌شان تبديل به اتفاق نشدند. چون هر چيز موفقي اولي‌اش جذاب است و از آن به بعد لوث مي‌شود. به نظرت الآن آريان هنوز سرپاست؟علي: سرپاست؟! (خنده)چون مدت‌هاست كه اجرا نداشته و ...سيروان: به نظر من الآن آريان در دوره‌اي افتاده كه كنسرت‌هايشان مي‌تواند موفق باشد.چون ديگر فضاي موزيك و سليقه مردم عوض شده، اما چون گروه پرطرفداري هستند، كنسرت‌هايشان جواب مي‌دهد. لزومي هم ندارد كه يك گروه بخواهد با عوض شدن فضاي موسيقي، هي موسيقي‌اش را تغيير دهد. در خارج هم خواننده‌هاي بزرگ يك Fan Base دارند كه هر وقت كنسرت بگذارند اين طرفداران ثابت مي‌آيند. اما الآن در بازار بلايي سر آلبوم‌ها مي‌آيد كه آنها را نابود مي‌كند. تا 6-5 سال قبل مردم آلبوم مي‌خريدند. اما الآن همه آلبوم‌ها كپي و دانلود مي‌شوند.علي: اين بلا كه در همه جاي دنيا هست و مختص ايران فقط نيست. سيروان: كاريش نمي‌شود كرد. چرا كه در ايران قانوني نداريم كه اين كپي‌كنندگان غيرمجاز را مجازات كند. ‌ ما خودمان اين حرف را هميشه مي‌زديم. اما از وقتي در سينما اين مشكل به راحتي حل شد، نمي‌توانيم قبول كنيم كه چرا در موسيقي جلوي اين كار را نمي‌گيرند.سيروان: در موسيقي به نظرم يك دست‌هايي در پشت پرده هست كه نگذارند اين اتفاق بيفتد. مسئله اين نيست كه نتوانند (چون درباره فيلم‌ها ثابت شد كه مي‌توانند)، ظاهراً مسئله اين است كه نمي‌خواهند!سيروان: مثل اين است كه شما يك جنس دزدي را بگذاري پشت ويترين و قيمت رويش بگذاري، تازه تبليغش را هم بكني! تنها چيزي كه در ايران اينجوري است موسيقي است. علي: نمي‌دانم سيروان، شايد دليلش اين است كه اصلاً اين را محصول نمي‌دانند! ما يك مشكل فرهنگي داريم. مثلاً تو را مي‌بينند و بهت مي‌گويند: «بابا يه دونه از اون CDات به ما بده ديگه!» نمي‌گويد كه من 2 سال مرده‌ام تا اين آلبوم درآمده، شب نخوابيده‌ام، بدبختي كشيده‌ام و ... يا توي رويت به خودت مي‌گويند: «يه دونه از روي اين رايت كن به ما بده!» سيروان: يا اينكه: «رو موبايلت نداري بلوتوث كني؟!» روي سايت خود من خيلي‌ها نوشته بودند كه ما هرچه به اين در و آن در زديم نتوانستيم آهنگ‌هاي تو را با كيفيت خوب روي اينترنت پيدا كنيم. لطفاً لينك كيفيت‌ خوب‌اش را روي سايت بگذاريد! آدم مي‌ماند به اينها چه بگويد.اينها احتياج به فرهنگ‌سازي دارد. مثل همان قضيه فيلم‌ها يا بستن كمربند ايمني است. كافي است 6 ماه سخت بگيرند و متخلفان را جريمه كنند تا درست شود. علي: البته دانلود فيلم هم سخت است. زانيار: الآن فيلم‌ها را 1500 تومن مي‌فروشند و مردم برايشان جا افتاده كه نسخه اصل و با كيفيت را با قيمت مناسب بخرند. ولي انگار در موسيقي طرف زورش مي‌آيد چنين پولي را بدهد. يك مسئله تأثير‌گذار هم تكنولوژي MP3 است. وقتي طرف يك سي‌دي MP3 را كه 20-15 تا آلبوم موسيقي‌ دارد مي‌خرد 1500-2000 تومان، زورش مي‌آيد همين قدر پول را براي يك آلبوم بدهد.علي: ده بار پيش آمده كه به خود من خواسته‌اند اين CDها را بفروشند. مثلاً مي‌زنند به شيشه ماشين مي‌گويند MP3 منصور، معين، آرين (تازه آريان هم نه، آرين!!) آن يكي ديگر شاهكار بود كه مي‌گفت بيا «آرين 5» بهت بدهم! گفتم من كلاً 4 تا خوانده‌ام، تو چطوري پنجمي را داري؟! (خنده جمع) سيروان: اين در همه جاي دنيا هست، منتها فرقش با ايران اين است كه اينجا قانوني است! علي: البته معضل بزرگ ما اينترنت شده است‌ها! سيروان: حالا اينترنت را مي‌گوييم نمي‌شود جلويش را گرفت، ولي اينها را كه مي‌شود جمع كرد. اصلاً مركز فروش موسيقي ايران شده در پمپ بنزين‌ها!زانيار: اين هم مثل همان موضوع كمربند است. ممكن است در كوچه‌پس‌كوچه‌ها مردم كمربند ايمني‌شان را نبندند، اما در اتوبان لااقل مي‌بندند. من هم مي‌گويم جلوي مغازه‌ها و دست‌فروش‌ها را بگيريم، اينترنت پيشكش!سيروان: در شهرستان‌ها كه مغازه‌ سري اول را مي‌خرد، بعد از آن يكي را نگه‌ مي‌دارد، هي از روي همان كپي مي‌كند مي‌فروشد. حالا بيا ثابت كن! علي: ما در آلبوم چهارم، لگد محكم را از شهرستان‌ها خورديم! هيچ حرفي هم نمي‌شود زد. خيلي‌ها اصلاً ويدئوهاي ما را نديده‌اند. يكي مي‌پرسيد حالا شما اصلاً با كريس‌ دي‌برگ خوانده‌ايد يا صدايش را برداشته‌ايد ميكس كرده‌ايد؟! گفتم بابا فيلمش هست. اين نگاه در بين تهيه‌كننده‌ها هم باب شده. ما يك گزارشي براي شماره نوروز رفتيم كه نتايجش حيرت‌آور بود. ديديم نه تنها فروش ليبلي و اينسرتي (درصدي) آلبوم‌ها باب شده كه اينجوري به خواننده و صاحب اثر چيزي نمي‌رسد (به غير از همان درصد فروش)، بلكه الآن خيلي از شركت‌ها علاوه بر تمام هزينه‌هاي انتشار آلبوم كه از خواننده مي‌گيرند، 15-10 ميليون هم اضافه مي‌گيرند تا آلبومش را منتشر كنند!علي: اصولاً در اين سيستم‌ دلال‌ها هميشه برنده‌اند و توليد‌كننده هميشه بازنده!سيروان: برخلاف اين چيزي كه مي‌گويند به نظرم بيزينس موسيقي پاپ خيلي هم سودآور است. و گرنه آدم‌هاي اين كار مي‌رفتند سراغ آن كاري كه سود بيشتري دارد، مي‌رفتند پفك مي‌فروختند! همه تهيه‌كننده‌ها هم هميشه مي‌نالند و سر هنر منت مي‌گذارند كه ما به خاطر هنر داريم ضرر مي‌كنيم! اين ترفند تهيه‌كننده‌هاست كه هميشه بگويند ما با سيلي صورت‌ خودمان را سرخ نگه مي‌داريم تا پول توليد‌كننده‌ها را ندهند! روز به روز هم دارند بزرگتر مي‌شوند و مافيايشان هم گسترده‌تر مي‌شود. علي: ما در خارج هم همين بساط را داشتيم. مي‌رفتيم كنسرت، از چند روز قبل Sold out مي‌شد، بعد برنامه‌گذار كنسرت خارجي مي‌آمد با ابروهاي گره‌خورد و قيافه داغون كه من ضرر كردم! گفتم اگر تو با سالن پر ضرر كرده‌اي، ابلهي! مشكل از خودت است! اين ناليدن، روال بازار است، ربطي به موسيقي ندارد. به هر كس بگويي وضع بازار چطور است، مي‌گويد: خراب آقا، خراب!ما زماني كه داشتيم با كريس‌ دي‌برگ ضبط مي‌كرديم، دو تا اتفاق جالب افتاد. يكي اينكه «پرينس» آلبوم جديدش را لاي روزنامه منتشر كرد! يك روزنامه‌اي داشتند كه 5/1 ميليون نسخه تيراژ داشت، تبليغ كردند كه فردا آلبوم جديد پرينس ضميمه اين روزنامه است، مجاني! اما از آنطرف يك قرارداد تور بست. 150 اجرا كه از همان لحظه بليت‌هايش به فروش مي‌رفت و تمام درآمد او از اين راه بود. سيروان: آنجا هم همين‌ ماجراهاست. مثلاً همين «پرينس» ظاهراً اسمش متعلق به كمپاني سوني بود. وقتي كه قراردادش را با سوني فسخ كرد، سوني‌ حتي اسم او را هم ازش گرفت و پرينس 5-4 سال با يك اسم ديگر (يك حرف يوناني) فعاليت مي‌كرد. تا اينكه توانست پس از چند سال دادگاه و ... اسمش را پس بگيرد. كلاً تفاوت ايران با جاهاي ديگر دنيا اين است كه در آنجا يك شركت مي‌تواند يك آدم را از توي جوب بردارد و ظرف يك ماه تبديل كند به يك سوپراستار! اما در ايران برعكس است: يك شركت مي‌آيد دست مي‌گذارد روي فلان سوپراستار و مي‌تواند ظرف يك ماه بيندازدش توي جوب! (خنده جمع) تخصص‌ اصلي‌شان در اين است! علي، آن موضوع ديگري كه گفتي سر كريس‌ دي‌برگ پيش آمد، چه بود؟علي: آهان، يك اتفاق بامزه سر دانلود افتاد. يكي از بچه‌ها آمد گفت اين آلبوم جديد كريس‌ دي‌برگ است. گفتم ايول، بگذار بهش تبريك بگويم. همان موقع ايميل زدم كه مبارك باشد و از اين حرف‌ها. جواب داد كه آلبوم من بيرون نيامده كه، يك ماه ديگر مي‌آيد! (خنده جمع) و من خوردم توي ديوار! نمي‌دانستم چه بگويم. آلبوم را به همه جاي دنيا فرستاده بودند كه همزمان در كل اروپا منتشر شود. در اوكراين يكي آلبوم را بلند كرده و گذاشته بود روي اينترنت! فكر كن ما يك ماه قبل از انتشار رسمي آلبوم، آن را شنيده بوديم! تنها كاري كه كردم اين بود كه گفتم اين آدرس سايت است، برو جلويش را بگير! كلي ضايع شديم! البته من توضيح دادم كه چون كار تو به طور رسمي اينجا نمي‌آيد، ما دانلود كرديم كه ببينيم چه خوانده‌اي! سيروان: آره آنها هم ممكن است اين مشكلات را داشته باشند، اما با اين تفاوت كه صنعت موسيقي روي كنسرت مي‌چرخد. كنسرت‌هاي آنها آنقدر منظم است كه همه خرج‌شان را از آن درمي‌آورند. علي: شبكه‌هاي تلويزيوني هم خيلي مهم‌اند، كليپ‌ دارند. اما اينجا …؟! اگر به شبكه ماهواره‌اي كليپ بدهي ممنوع‌الكار مي‌شوي! سيروان: خيلي‌ها اصلاً فكر مي‌كنند آنها كه كليپ دارند، مجازند! علي: الآن اكثر كساني كه كارشان گرفته، آنهايي هستند كه كارشان به صورت غيرمجاز گرفته، بعد تهيه‌كننده ديده طرف موفق بوده، گفته بيا من برايت مجوز بگيرم. اصلاً غير از اين الآن نداريم. رضا صادقي، بنيامين، حميد عسكري، محسن يگانه و …سيروان: تهيه‌كننده سريع مي‌آيد يك قرارداد تركمانچاي با طرف مي‌بندد كه من پارتي دارم، مي‌توانم تو را مجاز كنم، خواننده هم فكر مي‌كند چقدر خوشبخت است كه از زيرزمين‌ آمده‌ روي زمين. اما نمي‌داند كه اين اول بدبختي و استثمار اوست و از آن به بعد عملاً زندگي‌اش مال تهيه‌كننده است! خواننده هم رويش نمي‌شود بيايد به مردم بگويد اين جور كه شما فكر مي‌كنيد نيست و من بدبخت و بيچاره‌ام! علي: مثل فيلم «هنرپيشه» بود!سيروان: خواننده‌ها اگر اينها را بگويند، جوانترها اين طوري به دام نمي‌افتند. اما كسي نمي‌گويد. به نظرم خود موزيسين‌ها بايد بيشتر هواي همديگر را داشته باشند. همانطور كه تهيه‌كننده‌ها در ظاهر به خون هم تشنه‌اند، اما حسابي دست‌شان توي يك كاسه است! به قول معروف گوشت هم را مي‌خورند، اما استخوان هم را دور نمي‌ريزند! سايه هم را با تير مي‌زنند، ولي اگر لازم باشد با هم دست به يكي مي‌كنند تا يك نفر را نابود كنند. من ممكن است با خيلي خواننده‌ها رابطه خوبي نداشته باشم، اما مي‌گويم جلوي تهيه‌كننده دليلي ندارد كه خودمان زيرآب همديگر را بزنيم. پس اين ماجراي درگيري اخير تو با بنيامين چه بود؟سيروان: راستش دليل آن مصاحبه بنيامين را من نفهميدم. علي: دليل آن مصاحبه را هيچكس نفهميد! من خواندم نفهميدم چرا، بعد ديدم يك عده همين جوري دارند جواب مي‌دهند! (خنده) يعني، حامد بهداد، يغما گلرويي و … تعجب كردم. چون بنيامين همين جوريش حرفي نمي‌زند، حالا نمي‌دانم چه شده كه اينجوري … سيروان: من يك مسائلي را پشت صحنه دخيل مي‌دانم. چون بنيامين يك سوپراستار است و هنوز نتوانسته كنسرت بدهد! علي: خب چه ربطي دارد؟ تو هم نتوانسته‌اي كنسرت بدهي. لااقل به من گير مي‌داد! سيروان: بنيامين در آن مصاحبه بيشتر خودش را خراب كرده بود. اين كه بگويد مثلاً سرايدار ساختمان ما سيروان را نمي‌شناسد، خب مثلاً كه چه؟ اين خوب است؟البته محسن رجب‌پور مي‌گفت بنيامين منظورش اين بوده كه موسيقي سيروان نسبت به من موسيقي خاص‌تري است!سيروان: اينكه توجيه است. چون گفته بود آلبوم سيروان را هركس خريده، خواسته ببيند اين رقيب بنيامين كيست و بعدش سرخورده شده! حالا آلبوم كدام‌تان بيشتر فروخت؟سيروان: بنيامين كه قطعاً بيشتر فروخته، اما نه در آن حدي كه اينقدر شلوغش كنند. اصلاً چه شد كه شما با هم آلبوم‌هايتان را منتشر كرديد؟سيروان: اول اينكه اگر شماره مجوزهاي ما را ببيني، تنها 4-3 تا شماره با هم اختلاف دارد، يعني ارشادي كه مدت‌ها به كسي مجوز نمي‌داده، در ارديبهشت، يكهو ظرف چند روز به هر دوي ما مجوز مي‌دهد! دوم اين‌كه من بدم نمي‌آمد اين اتفاق بيفتد. من با بنيامين كاري ندارم، بيشتر به خاطر محسن رجب‌پور بود. يك سال و نيم پيش گفت كه آلبوم‌هاي ما به هم نخورد، گفتم من اتفاقاً دوست دارم اين اتفاق بيفتد! يعني تو با رجب‌پور كَل داشتي؟يك همچين چيزي! از طرف ديگر فكر مي‌كنم حسين‌خاني هم بدش نمي‌آمد كه با اين كار هم به رجب‌پور لطمه بزند و هم مرا نابود كند، از ديد خودش. به اين خاطر كه حتي يك عدد پوستر براي كار من سفارش نداد. تمام پوسترها، استندها، آگهي همشهري و … همه را من از جيب خودم دادم! چرا؟ چون حسين‌خاني مي‌خواست آلبوم‌ من در مقابل آلبوم بنيامين نفروشد و مثلاً حال مرا بگيرد! زانيار: اين جوري شد كه ما پوسترها را شبانه پخش كرديم! (خنده) سيروان: آره، بنيامين گفته بود اينها شبانه پوستر پخش مي‌كرده‌اند! آخه مگه شبنامه است؟! چه قدر براي آلبوم پول گرفتي؟ ايران گام كه مي‌گويد رقم خيلي خوبي گرفته‌اي.سيروان: نه، مثل اين است كه تو مي‌خواهي خانه‌ات را 30 ميليون رهن بدهي. بعد اشتباهي مي‌روي 50 ميليون مي‌فروشي، در حالي‌كه خيال مي‌كردي 50 ميليون رهن داده‌اي! پيش خودت مي‌گويي ايول چه مشتري خوبي، بعد مي‌فهمي حواست نبوده و به جاي اينكه رهن بدهي فروخته‌اي! آنهم نه مثلاً با 500 ميليون، با 50 ميليون! تهيه‌كننده‌ها خيلي زرنگ‌اند. آخه يك داستاني بايد پشت اين ماجرا باشد كه طرف نخواهد آلبوم خودش بفروشد. خيلي منطقي نيست.سيروان: گفتم كه بيشتر يك بازي است. مثل آبراموويچ كه چلسي برايش fun است. فلان ستاره جهان را مي‌خرد مي‌آورد مي‌نشاند روي نيمكت، چرا؟ چون دلش مي‌خواهد اين ستاره مال او باشد و او هم با نيمكت‌نشين كردن آن ستاره تفريح مي‌كند! از همان سال 76 هم همين حرف‌ها بود. همان زمان هم اين ماجراي قرارداد تركمانچاي را درباره شادمهر و … مي‌گفتند. اما هنوز خواننده‌ها درس نگرفته‌اند.سيروان: چون خيلي رسانه‌اي نشد. علي: به خاطر اينكه ما در ايران نمي‌خواهيم سوپراستار داشته باشيم. در دنيا مي‌آيند يكي را گنده مي‌كنند، تا يك عده از كنارش نان بخورند. اما در ايران اينجوري نيست…در ايران يكي را هي گنده مي‌كنند كه وقتي خورد زمين بيشتر بخندند!علي: در دنيا وقتي تو بزرگ شوي، Agent مي‌گيري، اما در ايران تو كارمند آن طرف مي‌شوي! سيروان: دقيقاً. Agent مي‌شود رئيس تو. علي: اين اشكال سيستم اينجاست. سيروان: در دنيا يك آدم را از صفر به جايي مي‌رسانند، در ايران مي‌آيند آن كسي كه خودش به يك جايي رسيده را لجن‌مال مي‌كنند، از كنارش پول درمي‌آورند و خودش را نابود مي‌كنند! علي: شانس ما اين بود كه محسن رجب‌پور سرش درد مي‌كرد براي كارهاي جديد. سيروان: همه چيز شانسي است ديگر، حساب و كتاب ندارد. ممكن است با يكي طرف شوي كه دعوايتان شود و نتوانيد با هم كنار بياييد. علي: البته مشكل ما چيز ديگري است. مشكل ما اين است كه تعدادمان زياد است، رقمي كه وارد گروه مي‌شود، مي‌پكد! هيچي تهش نمي‌ماند. آن زمان مي‌گفتي كه رقمي كه بابت آلبوم چهارم آريان گرفتي...علي: ... رقمي كه بابت آلبوم چهارم آريان گرفتم، حقوق دو ماه و نيم كارمندي (مهندسي)‌ام‌ است! دو سال رويش وقت گذاشته‌ام و ... سيروان: چند روز پيش داشتيم با زاينار حساب مي‌كرديم كه اگر در اين دو آلبوم قبلي، فكر كنيم همه ملودي‌ها و تنظيم‌ها، ميكس‌ و مسترينگ و صدابرداري و ... از آسمان افتاده، تهش 3-2 ميليون اگر مانده باشد! زانيار: يعني اگر مي‌خواستيم پول ملودي و تنظيم و ... به كسي در حد سيروان بدهيم، الآن 20 ميليون بدهكار بوديم! علي: ما هم شانس آورديم كه كارها را خودمان مي‌سازيم. البته مشكل ما كار گروهي است كه تقسيم مي‌شود – وگرنه 12 سانس كنسرت در تهران رقم خوبي مي‌شود، اما براي خواننده تك. من كه پول خواننده تك نمي‌گيرم.شاهكارش كنسرت چند سال قبل در گلف كلاب دوبي بود كه هر كس سن آن كنسرت را مي‌ديد، فك‌اش مي‌افتاد، اما من از آن كنسرت سيصد هزار تومان گرفتم! رقم وقتي به آريان مي‌آيد، حداقل يك صفرش مي‌پرد! چون 11-10 نفريم ديگه! آلبوم هم كه آنطور...سيروان: من اينجوري بهت بگويم كه اگر همين آلبومم را روي سايت‌ام مي‌گذاشتم چند برابر برايم سود داشت. لااقلش اين بود كه آقا بالاسر نداشتم و در عوض امتياز آهنگ‌ها مال خودم بود، كنسرت مي‌‌گذاشتم ازش پول درمي‌آوردم. مي‌توانستي حتي براي سايت آگهي بگيري.علي: ما اخيراً يك سينگلي ساخته‌ايم براي سازمان ملل و گذاشته‌ايم روي سايت، 666 هزار هيت و 28 گيگابايت دانلود داشته‌ايم. سيروان: اتفاق بدتر اين است كه تهيه‌كننده‌ها دارند كاري مي‌كنند كه از كنسرت هم پولي به خواننده نرسد. علي: اوه اوه، اين ديگر خيلي بد است. چه جوري؟سيروان: همين‌جوري كه گفتم ديگر. امتيازش مال اوست... علي: مي‌گويد بايد پول بدهي تا بگذارم اجرايش كني؟زانيار: كاش اين را مي‌گفت. علي: همه جاي دنيا همين كار را مي‌كنند. سيروان: مي‌گويد نه برايت كنسرت مي‌گذارم، نه مي‌گذارم بروي با كس ديگري كنسرت بگذاري!علي: آخه كنسرت برايش درآمد دارد. اين خيلي عجيب است!سيروان: حاضر است از اين بگذرد كه پس فردا خواننده ديگري برايش شاخ نشود!علي: خدا را شكر كه ما از اين مشكلات نداريم. مشكل ما همان است كه گفتم. از طرف ديگر، آريان مال اجراي زنده است. سيروان هم آن اول گفت. اما يك وقت كنسرت ما يك سال و نيم گير مي‌كند. شرايط مملكت جوري است كه ممكن است 2 سال اصلاً بهت سالن براي كنسرت ندهند. بعد از آنطرف يكهو در كنسرت باز مي‌شود و 50 نفر با هم كنسرت مي‌گذارند! با اين تفاسير، علي كه مهندس است، سيروان هم كه براي زيرزميني‌ها و روزميني‌ها تنظيم مي‌كند و پول درمي‌آورد. ديگر اصلاً براي چي مي‌خوانيد؟علي: فكر مي‌كني غيرمجازها الآن وضع‌شان از ما بدتر است؟ الآن كلاً خالتورها و غيرمجازها وضع‌شان خيلي خوب است. الآن سيروان براي مهدي اسدي يك آهنگ تنظيم‌كرده و او براي هر عروسي يا مهماني كه مي‌رود، 7-6 ميليون پول مي‌گيرد!زانيار: سيروان روي 2 آلبوم 8 سال وقت گذاشته، اما مهدي اسدي با همان دو آهنگي كه سيروان برايش تنظيم كرده، به اندازه 80 سال پول درآورده!علي: (خنده) راست مي‌گويي!سيروان: آدم‌هايي كه كار مجاز مي‌كنند، سخت است برايشان كه از همه چيز بگذرند و مثلاً بروند مسافركشي. چون زحمت اين كار را كشيده‌اند، سال‌ها دنبال مجوز دويده‌اند و ...الآن همه موزيسين‌ها شغل دوم و سوم دارند.سيروان: ما ديگر مثلاً موفق‌ترين خوانندگان پاپ‌ايم و وضع‌مان اين است، واي به حال بقيه. علي: گروه ما هم همه همين‌جوري‌ هستند. آن يك سال و نيمي كه ما تعطيل شديم كه اصلاً فاجعه بود. يعني حتي آن كوچولوهه‌مان هم (كه از پدرش پول مي‌گرفت) رفت سركار! بعد سن و سال ما دارد مي‌رود بالا! من تا چند وقت ديگر موهاي سرم سفيد مي‌شود، بعد بيايم براي تين ايجرها بخوانم؟!سيروان: فقط همين خواننده‌هاي تك و توكي كه تلويزيون ساپورت‌شان مي‌كند وضع‌شان خوب است. علي: مگر آنها درآمد دارند؟سيروان: آره، احسان خواجه‌اميري در همين يكي دو سال اقلاً 3 ميليارد درآورده! علي: خب احسان 350 تا اجرا رفته كه اقلاً 300 تايش ارگاني بوده!سيروان: جالب اينجاست كه ضعيف‌ترين خواننده‌ها هم با تلويزيون كار مي‌كنند و بيشترين پول را درمي‌آورند. علي: البته احسان به نظر من اينجوري نيست و خوب مي‌خواند. سيروان: حالا او استثناء!زانيار: شما حساب كن آريان 1 و 2 اگر دو سال از تلويزيون پخش مي‌شد، هر شب اين سريال، آن برنامه، عيد نوروز، عيد غدير شما را مي‌بردند در تلويزيون بخوانيد، الآن آريان اينجا بود؟علي: نه خب، خيلي فرق مي‌كرد. منتها به نظر من الآن روي دست همه اينها، بچه‌هاي خالتورند كه حسابي دارند پول درمي‌آورند. سيروان: آن يك شغل است، تو مي‌تواني انتخاب كني بروي يا نروي. اما من حاضرم بروم تلويزيون به شرطي كه آن كاري كه مي‌خواهم را بكنم. نكته اينجاست كه شما مي‌تواني انتخاب كني خالتور بروي يا نه، ولي نمي‌تواني انتخاب كني تلويزيون بروي يا نه!علي: اين منطقي است. سيروان: تو خالتور مي‌روي؟ حاضري بروي؟علي: نه.زانيار: اين يك رقابت‌ نابرابر است. علي: با وجود تمام اين احوالات، اگر ما دست‌مان در كنسرت گذاشتن باز بود، خيلي فرق مي‌كرد. اين‌كه ما بدانيم كنسرت امشب‌مان كنسل نمي‌شود، يا مي‌توانيم براي شش‌ماه، يك سال آينده برنامه‌ بگذاريم، روزگارمان غير از اين بود. اما كل مديريت استراتژيك ما 6 ماه آينده‌اش مشخص نيست، چه برسد به موسيقي و كنسرت!الآن براي اولين بار است كه حميد عسكري و آريان 20 روز قبل از كنسرت‌شان دارند بليت مي‌فروشند. اين اصلاً سابقه نداشته، چون مجوز كنسرت نهايتاً يك هفته قبل از اجرا صادر مي‌شد هميشه! حالا به خاطر اين كه قرار است كمي فضا را بازتر كنند اين اتفاقات هم مي‌افتد.علي: الآن تنها دلخوشي ما به يكسري هوادار پر و پا قرص است كه در همه شرايط با ما هستند. در آن كنسرت باشگاه انقلاب معروف كه كنسل شد، خيلي‌ها مي‌گفتند ما نمي‌آييم پول‌مان را پس بگيريم! كه ما گفتيم آقا بياييد، كار ما از اين حرف‌ها خراب‌تر است!زانيار: تازه راجع به CD كه گفتيم خوب است، كنسرت كه بگذاري هر كس ببيندت مي‌گويد 3 تا بليت واسه ما بگذار! 15 تا بايد بدهي به ارشاد، 20 تا سالن، 50 تا تهيه‌كننده و... پس چه ماند؟!علي: اصلاً جالب است كه در همه جاي دنيا رديف اول كنسرت مال Super fanهاست، اما در ايران عموما يكسري آدم‌ غريبه آن جلو نشسته‌اند كه دارند با سگرمه‌هاي درهم چپ‌چپ نگاهت مي‌كنند!در آن كنسرت كريس‌ دي‌برگ كه من رفته بودم يك كار جالبي كرده بود كه ماها كه بليت VIP داشتيم وسط سالن بوديم و آن جلو هواداران دوآتشه بودند كه شلوغ مي‌كردند و بهش انرژي مي‌دادند! بليت كنسرت لندن مايكل جكسون را هم من داشتم كه مُرد! براي VIPهاي آن كنسرت مي‌گويند ليموزين‌ مي‌فرستند دنبال طرف! سيروان: آقا خيلي‌ دِپ زديم ديگه! (خنده جمع) آره، يك كم بحث را موسيقايي‌ترش كنيم. راجع به ترانه‌هاي آلبوم سيروان (كه خيلي‌ها مي‌گويند نسبت به پارامترهاي ديگرش مثل ملودي و تنظيم و ... ضعيف‌تر است) حرف بزنيم و تنظيم‌هاي جديد آريان كه بعد از رفتن نينف، خود علي آهنگ را تنظيم مي‌كند.علي: من توي راه كه مي‌آمدم داشتم راجع به اين فكر مي‌كردم كه كارهاي اول و دوم آريان خيلي «دِلي»تر بود. به محض اين‌كه كار اول را منتشر مي‌كني، مي‌آيند خِفت‌ات را مي‌چسبند كه اين كار را بكن، اين كار را بكن. اين «اين‌كار را بكن»ها ديوانه‌ات مي‌كند و باعث مي‌شود از همه چيزهايي كه در ذهن داشته‌اي دورت كند. من احساس مي‌كنم از آلبوم سوم، ديگر ما كار دل‌مان را نمي‌كنيم. همه‌اش نگاه‌مان به منتقدين است، به تهيه‌كننده است، به مردم است، اين جوري از دل‌مان دور شده‌ايم. گاهي من حتي با رجب‌پور اختلاف داشته‌ام كه مي‌گفته فلان‌آهنگ را اصلاً دربياوريم از آلبوم. اما من گفته‌ام: «بابا بذار يه آهنگ هم به دل من باشه!» مثل «ساحل» آلبوم 4، «شاپرك» آلبوم 3 و … اين آهنگ‌هايي كه من خودم دوست دارم. يا بايد بقيه را ول كني و بگويي من كار خودم را مي‌كنم، كه در اينصورت اگر آلبومه گير كند، همه مي‌گويند تقصير تو بود! اينجوري آدم گير مي‌كند. يكي مي‌گفت چرا در كارتان كمانچه نداريد؟! يك نفر يك آهنگ Rave خفن‌ آورده بود كه يك ربع فقط «دوبس دوبس» مي‌كرد: مي‌گفت چرا عين اين نمي‌سازيد؟!ماجراي كبكه و كلاغه است!علي: آره. حالا من درباره سيروان هم فكر مي‌كنم همين دردسرها را دارد. من احساس مي‌كنم سيروان مايل به راك است. بعد يك جاهايي مي‌آيد با پاپ امروزي قاطي مي‌شود و آنوقت من فكر مي‌كنم نه سيروان شده، نه آنها. اين وسط گير كرده. سيروان، تو با تهيه‌كننده‌هاي اين 2 تا آلبوم سر اين چيزها درگير بوده‌اي؟سيروان: نه خوشبختانه. من كاري كه خواسته‌ام را كرده‌ام. شايد در آلبوم اول بگويم دلم نمي‌خواست آن آهنگ شش و هشت را بخوانم، ولي در آلبوم دوم از هيچ آهنگي پشيمان نيستم. چون اين يك مجموعه‌ايست كه در كنار هم كامل است و سيلقه مرا نشان مي‌دهد. به همين خاطر است كه هميشه از سينگل بدم مي‌آمده و دلم نمي‌خواهد مردم با يك آهنگ درباره‌ام قضاوت كنند. سر بحث شعر هم من قبول ندارم كه اينها چرند است يا غلط دارد. آره، ولي آن جوري كه تو مي‌خواهي سر تنظيم و ... با بقيه پوززني كني، سر شعر نمي‌تواني.سيروان: من اين پوززني را بيشتر از هركس با خودم دارم! ولي به نظرم آلبوم‌هايي كه الآن مي‌آيند از نظر شعر ضعيف‌ يا نهايتاً متوسط‌اند. اما ترانه‌هاي من اقلاً متوسط روبه‌ بالا هستند. حالا نمي‌خواهم اسم ببرم. خيلي‌ها از بيرون گود به قضيه نگاه مي‌كنند. علي: ما يك بار با يكي مصاحبه داشتيم، گفت چرا شما اينقدر ترانه‌هاي اميدبخش مي‌خوانيد؟! گفتم چه بخوانيم؟ شما اگر از اين سبك خوشت نمي‌آيد، برو چيز ديگري گوش كن. من دلم مي‌خواهد از اين چيزها شعر بگويم. فرق شما با سيروان اين است كه زبان شما زبان استعاري‌تري است ولي كلام‌ سيروان كلام ساده‌ايست.علي: من در همين آهنگ آخرمان «صداي پاي اميد» (كه براي برنامه جهاني غذاي سازمان ملل) خوانديم، شعرم را خيلي تلخ شروع كردم: «هر روز و هر جا هزارون گرسنه / با چشمايي معصوم و پاك …» بعضي از هواداران ما جا خورده بودند كه: توقع نداشتيم از شما. من گفتم اين ماجرايش فرق مي‌كند. وقتي از تلخي مي‌خواهيم بگوييم، زباني غير از اين نمي‌شود استفاده كرد. اما باز از اواسط آهنگ شعر را مي‌آورم در همين فضاي آريان: «مث پرنده‌اي كه مي‌تونه / توي روزاي سخت زمونه / خودشو بزنه به آب و آتيش / تا به لونه غذا برسونه…» شعر و ملودي بايد روي هم چفت شوند. در «ساعت 9» به نظرم اينها چفت شده‌اند. زانيار: مهمتر از همه چفت شدن اينها با صدا و كاراكتر خواننده است. همان «وايسا دنيا»ي رضا صادقي را كه سيروان تنظيم كرده، خودش نمي‌تواند بخواند، اصلاً با صداي او سازگار نيست. علي: در تنظيم هم همين را مي‌شود گفت. يك وقت تو زير يك آهنگ فقط يك گيتار مي‌زني و مي‌بيني چه قدر جواب داد، در حالي‌كه خيلي‌ها ممكن است بگويند تو كاري نكرده‌اي!نمونه‌اش الآن جلوي روي‌مان است، البته پوسترش: لئونارد كوهن! در آثارش ممكن است كار عجيب و غريبي نكند، اما ميليون‌ها عاشق دارد.علي: هر كسي كاراكتر صدايي خودش را دارد. «طفره نرو» را زانيار خوانده جواب داده، اما اگر سيروان مي‌خواند ممكن بود خوب نمي‌شد. زانيار: مسئله بعدي حق انتخاب است. ما كه نمي‌توانيم براي كار سيروان بدهيم علي معلم يا يغما گلرويي شعر بگويد! نمي‌گويم اينها بدندها، نه! ولي مثلاً يغما براي سيروان چه شعري مي‌تواند بگويد؟مثل فريد احمدي و بنيامين.زانيار: آن ترانه‌ها كه به نظرم واقعاً مزخرف‌اند!سيروان: «من تورو، تو منو، من تورو، تو منو».... زانيار: «من تورو دوست دارمت»...«كجاي دنياي»!سيروان: اينها همه اشتباهند ديگر! علي: فريد احمدي به نظر همه، ترانه‌سراي خيلي خوبي است، يكي دو شعر عالي دست بنيامين دارد كه فوق‌العاده‌اند و من چندبار به بنيامين گفته‌ام اينها را بده به من! زانيار: مثل «گل ياس» شادمهر. سيروان: اما در آن آلبوم ترانه چندان خوبي ندارد. زانيار: حالا اسم نياوريد، ولي يكي از آلبوم‌هايي كه همين چند روز پيش منتشر شده، ترانه‌هايش را روي كاغذ بنويسيد تا ببينيد نه وزن دارد، نه قافيه، نه معني! علي: يك روز ما در استوديو نشسته بوديم، يك خانمي آمد گفت اين شعرها چيه مي‌خوانيد؟ من چند تا شعر بهت مي‌دهم اينها را بخوان! مطلع اين شعر را من به شما مي‌گويم، خودتان قضاوت كنيد: «كافه تعطيله، بد مستي نكن!» حالا آريان رو تصور كنيد كه مي‌خواهد اين شعر را بخواند! (خنده جمع) بيشتر به درد رضا يزداني مي‌خورد.

ادامه دارد ...

نویسنده : حميد منبتي - ميثم يوسفي

برای "نسیم هراز"

شنبه

Entry for 7 Nov 2009


به شکوفه ها به آریان برسان سلام ما را
سلام به همه ی آریانی ها

مطمئناً همتون می دونید که کنسرت آریان چه موقع هست و اونایی که تهرانن یا از شهرای دیگه می خوان برن تهران بیلیت رزرو و خرید کردن. مطمئنم که خوش می گذره و یکی از بهترین و متفاوت ترین اجراهای گروه آریان خواهد بود. ولی...



ولی افسوس که من مثل همیشه نمی تونم بیام. افسوس



از طرف منم یه جیغ تو کنسرت بزنین!



دهمین سالگرد تشکیل گروه آریان رو به همه ی آریانی ها تبریک می گم و هم چنین دهمین سال آریانی شدنم رو.



از آسمان ستاره ها تا نوری تا ابدیت




ستاره




شب بود و ستاره توی کهکشون



غم بود و نگاهی رو به آسمون



باچشم خسته قلبی شکسته



باز پر شده قلبش از گلایه ها



باز می گه غماشو با ستاره ها



طاقت نداره چشم انتظاره



شبای با هم بودن گذشت



هرکسی رفت دیگه برنگشت



ستاره آی ستاره از اوج آسمونا



بگو تا بشنون نا مهربونا



چرا باید بمونن حالا تنهای تنها



اونا که ، بودن عمری همدم ما




ترانه سرا : علی پهلوان



آهنگساز : نينف امير خاص



آلبوم : گل آفتابگردون



ترانه : ستاره






یادمه که اولین آهنگی که از گروه آریان گوش کردم این ترانه بود، اون موقع هفت سالم بود؛ هر وقت که این آهنگ و گوش می کردم یه جورایی دلم می گرفت که چرا باید بمونن حالا تنهای تنها اونا که بودن عمری همدم ما



یه بارم خانوادگی جوگیر شدیم و اینا با هم خوندیم و ضبط کردیم، نوارش هنوز هم هست.






نوری تا ابدیت (دوستت دارم)

There are those who think that love comes with a lifetime guaranteeBut we know from those around us that this may not always beIt's the simple things that come between a father and a sonBut when they try to talk the knives are out before they have BecaubegunWell that was me and I have seen the light that shines for eternityse I learned to say the words I love youببین چه قلبایی شکستن توی دست روزگار


ببین چشمایی رو که گشتن پی نوری موندگار


از عشق و باور باید که آخر بشن


لبریز دلامون


یه روزی هر جا پُر بشه دنیا


از طنین صدامون


پس بیا با هر زبون


تو هم بخون


بخون عاشقونه کنارم


فریاد بزن بگو دوست دارم


And this endless road that we are on just keeps on going roundBut there's one destination that always is here to be foundSo come with meبا من بیا


You will seeتو هم ببینThe light that shines for eternityBe strong and learn to say the


words I love you


فریاد بزن بگودوست دارم


The wordsI love you


دوست دارم


The wordsI love you

ترانه سرا ( کریس دی برگ ) »
آهنگ ساز ( کریس دی برگ ) »
تنظیم ( نینف امیرخاص ) »
خواننده : گروه آریان »
آلبوم : بی تو با تو »
آهنگ : نوری تا ابدیت(دوستت دارم)

نیما آریان دوست
شاد و آریانی باشید
نظر فراموش نشه.



Entry for 27 Oct 2009


ترانه ی گروه آریان به مناسبت روز جهانی غذا


آهنگ «صداي پاي اميد» با شعر ، آهنگ و تنظیم علی پهلوان ، کاری از گروه آریان است که در حمایت از برنامه جهانی غذا سازمان ملل متحد تهیه و توسط شرکت ترانه شرقی به صورت تک آهنگ و کلیپ ارائه گردیده است . این آهنگ به مناسبت روز جهانی غذا تهیه و تولید گردیده است .


صدای پای اميد (برای برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد)

هر روز و هر جا هزارون گرسنه با چشمايی معصوم و پاک

دستای بی جون و رنجورشون می شن اسير دستای خاک

می گيرن جنگ و بلا و مصيبت گريبون زندگی رو

هر جا که پا می ذارن، تنها به جا می ذارن، فقر و گرسنگی رو

اما ما می تونيم بازم برگردونيم صدای پای اميدو تو کوچه غم

آره من و تو می دونيم که هميشه می تونيم، دستامونو اگه بديم به دستای هم

مث پرنده ای که می تونه توی روزای سخت زمونه

خودشو بزنه به آب و آتيش تا به لونه غذا برسونه

می دونه گرسنه ای که بی جونه توی يه آشيون ويرونه

فرق بين زندگی و مرگه براش هر لحظه که می گذرونه

اما ما می تونيم بازم برگردونيم صدای پای اميدو تو کوچه غم

آره من و تو می دونيم که هميشه می تونيم، دستامونو اگه بديم به دستای هم


ترانه سرا:علی پهلوان

شاد و آریانی باشید_ نیما آریان دوست

چهارشنبه

Entry for 16 Sep 2009


گروه آريان 9 نفره يا 8 نفره! بالأخره كدوم؟!




اخبار زيادی خوندم كه دال بر اين است كه نينف اميرخاص نوازنده كيبورد و ... گروه آريان ديگه بر نمی گرده به گروه آريان. مثلا همين پست قبلی يا ...


اگه اين طوره پس چرا تو سايت گروه آريان هم چين خبری رو منتشر نمی كنن. من كه فك می كنم هنوز قطعی نشده.


گذشته از همه ی اين ها توی سايت رسمی گروه آريان نوشته شده بود كه نينف برای ادامه ی تحصيل به آمريكا رفته و بعد از يك سال برمی گردد و در اين مدت ملودی ها و آهنگ ها را برای گروه ارسال خواهد كرد.




نيما آريان دوست_ شاد و آريانی باشيد


شنبه

Entry for 12 Sep 2009


ادامه مصاحبه شراره فرنژاد


در پارت قبلی , گفتگو به جایی رسید که به گفته سرکار خانم شراره فرنژاد وقتی آریان در قشم روی صحنه رفت اصلا فکر نمی کردن به اینجا برسن و اینک ادامه گفتگوی من در آن بعد از ظهر داغ تابستانی . بدون روتوش , بدون سانسور با عبور از همه خط قرمز ها
محمد : فکر می کنید دلیلش چی بود که به اینجا رسیدین ؟
شراره : نمی دونم شاید خیلی دوست داشتیم برسیم (با خنده)
محمد : فکر می کنید چند سال دیگه گروه بمونید چون تو ایران کار گروهی کردن تقریبا غیر ممکنه
شراره : اصلا مشکل ایران نیست , اصولا تو موسیقی کار گروهی کردن کار سختیه . شما اونطرف رو نگاه کنید همین جاستین تیمبر لیت توی گروه بود الان جدا داره می خونه . وست لایف باز گروه بودن یکیشون جدا شد . نمی شه یعنی ناخودآگاه بالاخره یا یه شرایطی پیش می یاد یا یه نفر ازدواج می کنه دیگه دیگه نمی خواد ادامه کار موسیقی بده یا یه نفر احساس می کنه بهش فضا داده نمی شه یه ایده هایی تو ذهنش داره که تو گروه نمی چرخه می خواد لاین خودش زو بره جلو . هر اتفاقی می تونه بیفته کار گروهی کردن مختص اینه که ایران نشه انجام داد هیچ جای دنیا کار گروهی تو هر زمینه ای باز فکر کنم یه جای کار می لنگه .
محمد : در هر صورت چند سال دیگه فکر می کنید گروه بمونید چون شما یه جورایی رکورد رو شکستین دیگه 10 سال 12 سال ؟
شراره : بعید می دونم اگر اتفاق خاصی نیفته یعنی اجازه فعالیت داشته باشیم مشکل خاصی داشته باشیم
محمد : تا حالا شده ممنوع الفعالیت بشین ؟
شراره : اصلا . شده فعالیت نداشته باشیم ولی مهر ممنوع الفعالیت بهمون نخورده
محمد : تلخ ترین اتفاق آریان براتون چی بود ؟
شراره : رفتن نینف
محمد : رفتن نینف سخت تر بود یا کنسرت که لغو شد ؟
شراره : رفتن نینف . ما از این کنسرت ها که لغو بشه زیاد داشتیم
محمد : خوب این کنسرت رو آقای رجب پور نزدیک بود دیگه سکته کنه
شراره : آقای رجب پور مشکلش چیز دیگه بود که داشت سکته می کرد ما مشکل نداشتیم (با خنده)
محمد : علم بهتر است یا ثروت ؟
شراره : ثروت البته (با خنده)
محمد : موسیقی کدوم گروه یا خواننده رو دنبال می کنید . بین المللی , داخل , خارج ؟
شراره : تو ایران سیروان و سعید مدرس خیلی دوست دارم کارهاشون رو . کارهاشون یه رنگ خاصی داره . قشنگ تشخیص می دم . جالبه یه موزیک داشتم می شنیدم صدای سعید مدرس نبود ولی یه آن گفتم فکر کنم این سعید مدرس ساخته باشه و تحقیق کردم دیدم سعید مدرس ساخته . سیروان رو خیلی دوست دارم . هم آلبوم یکش رو هم آلبوم دو رو . بعضی آهنگهاش رو که می شنوم تقریبا دیوانه می شم .
محمد : نظرتون راجع به موسیقی رپ ؟ موسیقی که الان خیلی هوادار داره
شراره : من نسبت بهش خیلی سوسو هستم پنجاه پنجاه .
محمد : مگه اهنگی که خوندین "من اگه جای تو بودم" رپ نیست ؟
شراره : چرا اما ربطی نداره
محمد : رپ آریانیزه شده ؟
شراره : آره به نوعی رپ آریانیزه شدس ولی صحبت سر اینه که چه موسیقی رو بیشتر دوست دارم . من رپ رو جزء چیزهایی که خیلی دوست داشته باشم نیست . جالب اینجاس ما اصلا قرار نبود رپ داشته باشیم اقای رجب پور پیشنهاد داد یه رپ بذاریم بعد من و نینف داشتیم یه آهنگ مشترک کار می کردیم یه دفعه یه جرقه ای خورد تو سرمون که می خوای این رو رپ بریم . داستان اینجوری شد قراری نبود رپ بخونم .
محمد : اصلا به نظر شما رپ موسیقی هستش ؟ چون من خیلی راجع به رپ تحقیق کردم از خیلی از اهالی موسیقی پرسیدم . خیلی ها اصلا رپ رو موسیقی نمی دونن .
شراره : چرا واسه خودش یه سبک خاصی از موسیقیه وقتی این همه هم طرفدار داره . من هم نمی گم طرفدارشم یعنی چه طور بگم من تو ماشینم رپ نمی ذارم گوش بدم .
محمد : نظرتون راجع به گروه ها و موسیقی های زیرزمینی که بعد می شه رو زمینی بعد می شه بالا زمینی یا یسری موسیقی ها هست که بالا زمینی هست بعد می شه زیر زمینی چیه ؟ خیلی خواننده ها اصلا اینجوری خودشون رو معروف می کنن یه آهنگ می دن مثلا چاوشی سبک کارش خوبه اما اول اومد خودش رو تو اینترنت مطرح کرد بعد البوم داد . متوجه اید خیلی ها میان خودشون رو زیر زمینی معروف می کنن .
شراره : خوب این هم یه روشه
محمد : یا مثلا یه خواننده لس آنجلسی بود اومد اینجا
شراره : این یه روشه هیچ ربطی نداره حتما نباید یه مسیر خاص طی بشه آدم به یه جایی برسه یه نفر زبل تره میانبر می زنه اشکالی نداره
محمد : چرا شما میانبر نزدین ؟
شراره : ما زمانی که فعالیت می کردیم راه میانبر نداشتیم واقعا
محمد : یعنی چی ؟ یعنی اون موقع اینترنت نبود ؟ اینترنت بود که
شراره : ما از اولش شروع کردیم با سیستمی کار کردن و با شرکتی کار کردیم که به نوعی متعهد بودیم نسبت بهش نمی تونستیم جدا از اون داستان بریم . بعد یه چیزی بهتون بگم همون کسی رو که می گین یا به قول خودتون زیرزمینی فعالیت می کنن مگه ممنوع الفعالیت نیست ؟ چرا ما ممنوع الفعالیت نیستیم ؟ دلیلش همینه دیگه . ما همیشه یه کاری کردیم که ممنوع الفعالیت نشیم . یعنی همیشه مجاز به فعالیت باشیم شرایط رو طوری کردیم که اگه یه کم پامون رو این طرف تر می ذاشتیم همین اتفاق واسمون می افتاد. کج دار و مریض رفتیم جلو که اون اتفاق نیفته .
محمد : چقدر دردسر مجوز داره آهنگ و ترانه و غیره
شراره : زیاده . خیلی گیر می دن . حتی به حدی رسیده که به آهنگه های ما گیر نمی دن . می دونین چرا ؟ چون تمام گیرهای اونها رو فهمیدیم خودمون رعایتش می کنیم .
محمد : حتی من شنیدم باید اون جلد آلبوم رو هم مجوز بگیرین .
شراره : آره عکس هاش نباید مشکلی داشته باشه
محمد : فکر نمی کنید اگه یه گروه آریانی آمریکا بود خیلی راحتر و موفقتر بود ؟
شراره : .... نمی دونم چی بگم
محمد : آیا به نظرتون درسته موسیقی داخل و خارج چیزی که می گن لس آنجلسی رو مقایسه کرد ؟ مقایسه درسته ؟
شراره : یه چیزی بهتون بگم هیچ اشکالی نداره موسیقی رو با هم مقایسه کنیم و حتی خیلی راحت می تونم بگم الان اینجا خیلی از اونها جلوس با وجودی که اونها آزادی دارن ولی موسیقی اینجا خیلی جلوتر از اونوره . اون طرف من نمی دونم دارن چیکار می کنن . چون خواننده های خیلی خوبی اونجا هستن چرا این اتفاق داره میافته من نمی دونم یا اینجا خیلی نیروهای جونتر هست که عده اشون هم زیاده شعر خوب می گن آهنگ خوب می سازن و به اون سمت نمی رسه یه عده خاصی دارن اونجا فعالیت می کنن که شعر و آهنگشون تموم شده چه اتفاقی داره میافته نمی دونم . نظر من رو بخواین , خیلی از موسیقی های خواننده های اونطرف رسیده دستمون من مثلا خیلی عادت دارم آهنگ سلکت (select) می کنم و بعد پشت سر هم می ذارم تو ماشین گوش می دم شاید باورتون نشه مثلا می گم از آلبوم سیروان از آلبوم سعید مدرس اگه هست نه تا آهنگ داره چهار پنج تاش رو انتخاب می کنم شاید یکی دو تاش مورد پسند من نباشه ولی از یه خواننده ای مثلا مثل هلن که خیلی خوب می خونه من خیلی قبولش دارم تحصیلات تو اتریش داره تحصیلات موسیقی داره تحصیلات عالیه داره یه دونه آهنگش رو من پسندیدم . از یه آلبوم آنچنانیش من یه دونه آهنگش رو پسندیدم .
محمد : خواننده های اون طرف آب مثل ابی , سیاوش شمس در مورد اریان گفتن من خودم تو مصاحبه هاشون شنیدم اینا تاثیری رو کارتون داشته ؟
شراره : خوب آدم خوشش میاد مثلا سیاوش قمیشی خیلی از ما تعریف کرده من خودم خیلی سیاوش قمیشی رو خیلی دوست دارم . چرا تاثیر نداشته باشه آدم یه حس خوبی بهش دست می ده کسایی که پیشکسوت هستن وقتی تعریف کنن از آدم خیلی لذت داره
محمد : فکر می کنید نهایت آریان کجاست ؟
شراره : نمی تونید تعیین کنید نهایت واسه چیزی . درسته ما خیلی کشورها رفتیم ولی بین المللی نشدیم . موسیقی مون بین المللی بشه اون موقع نهایت آریان می تونه بشه
محمد : فضای موسیقی بین المللی شدن هست ؟
شراره : نه
محمد : نهایت خودتون ؟ تو گروه آریان یا جدا از اون به کجا برسین ؟
شراره : از نظر موسیقی ؟ همون بین المللی شدن
محمد : به غیر از کیریس دی برگ خواننده ای هست دوست داسته باسین باهاش بخونین ؟
شراره : قاعدتا ok هستش من دوست دارم با یسری خواننده ها بخونم ولی حالا نفر بعدی وجود داره یا کی باشه هنوز بهش فکر نکردیم
محمد : خاطره از کیریس دی برگ
شراره : من شاید کیریس دی برگ خواننده محبوب از دوران کودکیم هستش . روزی که علی گفت یه همچین کاری رو اومدیم و انجام دادیم من که قشنگ شوکه بودم و موقعی که رفتیم اونجا یه آدم خیلی خاکی و اصلا اون چیزی که آدم تصور می کنه کیریس دی برگ و فلان و اینا نیست . با یه لباس خیلی ساده اومد تو استودیو من اصلا تقریبا داشتم غش می کردم . واقعا این خواننده رو خیلی دوست دارم و یکی از زیباترین اتفاقات زندگی من بود خوندن با کیریس دی برگ .
محمد : خیلی ها سعی کردن این قضیه رو کوچک کنن . خوندن آریان با کیریس دی برگ . گفتن کیریس دی برگ یه خواننده ای که دیگه قدیمی شده هوادار نداره معمولا میاد با گروه هایی که مطرح نیستن کنسرت می ذاره که باز خودش رو مطرح کنه . این حرفها زیاد بود من تو مجله ها خیلی می خوندم . به نظر من آوردن کیریس دی برگ خودش یه اتفاق خیلی بزرگ بود بعد از بیست و هفت هشت سال سی سال بتونی یه چنین خواننده ای رو بیاری خیلی ها سعی کردن این اتفاق رو کوچک کنن . نظر خودتون چیه ؟ یه اتفاق ساده می دونستن یه جوری می خواستن بگن کیریس دی برگ عددی نیست حالا اینا خیلی بزرگش کردن . متوجه اید چی می گم ؟
شراره : نمی دونم چی بگم
محمد : من مجله های موسیقی رو می خونم خیلی ها از اون طرف به قضیه نگاه می کنن . گفتن رفته با فلان خواننده تو بحرین خونده یه خواننده که هیچ کس نمی شناخته کنسرت اجرا کرده خوب آریان مگه چیکار کرده ؟
شراره : خوب کسایی که اینها رو می نویسن باید فکر این هم باشن که با هر کسی نمی تونیم بخونیم ما یه کسی رو باید انتخاب می کردیم من کیریس دی برگ رو زیر سوال نمی برم چون از نظر من کیریس دی برگ اسطوره اس حالا این آدمها نظر خودشون رو دارن ولی نمی دونم نظرشون این بوده که ما با کی بخونیم ؟ ما با هر کس می تونستیم بریم بخونیم . دست رو هر کسی می تونستیم بذاریم و خوب مطمئنا از خداشون بود چون برای اونها فرق نمی کنه برای اونها جالب هم هست یه داستانی از ایران جالبه . ایران کشور شوخی نیست تو جهان یعنی به خاطر شرایطی که داره .قبل از این شرایطی که الان بوجود اومده و کلی اونطرف صدا کرده ولی قبل از این داستان همچین گروهی از ایران وقتی اینهمه خبرنگار برانگیزیم ما , اگه میان ایران در مورد یه چیز دیگه تحقیق کنن حتما تو برنامه اشون می ذارن که تو قسمت موسیقی با آریان هم مصاحبه کنن پس آریان مطرحه و فکر نمی کنم هیچ خواننده ای بدش بیاد با آریان بخونه ولی مشکل اینه که ما محدودیت داریم نمی تونیم باهاشون بخونیم
محمد : فکر می کنید یه آریان دیگه ممکنه بوجود بیاد ؟
شراره : نه . خیلی سعی کردن
محمد : حالا چرا گروه هایی که به سبک آریان شروع کردن موفق نبودن ؟
شراره : برای اینکه همیشه کپی سازی کار غلطیه برای اینکه مردم اورجینالش رو دوست دارن وقتی کپی اش رو می بینن لذتی نمی برن . دقیقا دلیلش همینه . بعد میافتن رو دور اینکه ای داره ادای اون رو در میاره ها براشون خیلی لذت نداره
محمد : مثلا خیلی گروه ها بودن که گروه کرشون رو سه نفر کردن سه تا دختر کردن یه فلوت اضافه کردن یه ویلونیست سعی کردن بگن ما یه سبک دیگه هستیم
شراره : گفتم دیگه اگه دارن همین کار رو انجام می دن یه سبک دیگه نیستن
محمد : فکر نمی کنید اول بودن هم خیلی بهتون کمک کرد ؟
شراره : چرا . صد در صد . ولی آخه همیشه هم همینه . همیشه اون ایده ای که اول اجرا میشه اولین نفر اجراش می کنه برنده اس دیگه
محمد : یه نفر که داره بجای نینف به گروهتون اضافه می شه ولی قرار نیست گروهتون کم و زیاد بشه ؟
شراره : فعلا نه
محمد : فکر می کنید همین تعداد کافیه ؟
شراره : چه لزومی داره کافی نباشه
محمد : با کسایی که رفتن ارتباط خاصی دارین ؟
شراره : منظورتون گلزار ؟
محمد : گلزار , گیتار بیس می زد امیرحسین مستعد , نینف هم که مشخصه
شراره : نه . از امیر که به شخصه خبر ندارم البته توی فیس بوک هست المان هست خبر دورا دور داریم . ازدواج کرده بچه دار شده ولی خبر مستقیم نه اینها رو هم من از دور و بر شنیدم . رضا هم اینقدر گرفتاره در حد خبرهایی که همه دارند ما هم داریم .
در اینجا صحبت هامون ناخوداگاه رفت به سمت گلزار و زمانی که در آریان بود و جدا شدنش از آریان . برای خواندن گفتگوی من درآن بعد از ظهر داغ تابستانی و صحبتهای شنیدنی سرکار خانم فرنژاد تا بخش بعدی منتظر بمانید

ادامه دارد ....

مطمئنم اين پست يا حداقل بعدی 2 تا نظر بيش تر داره چون درباره ی گلزار كه اين روزا در بازداشت هم به سر می بره؛ نوشته شدهD:
گلزار منفور

پنجشنبه

Entry for 10 Sep 2009



همزمان با جشنواره تابستاني كيش !!!!!!!
گروه آريان آلبوم چهارم خود را در كيش كنسرت مي‌دهد!!!!!


خبرگزاري فارس:رجب‌پور مدير شركت فرهنگي هنري ترانه شرقي گفت:همزمان با جشنواره تابستاني كيش، گروه آريان براي اولين بار پس از انتشار آلبوم چهارم‌شان، به مدت 6 روز در كيش كنسرت مي‌دهد.
محسن رجب‌پور مدير شركت فرهنگي هنري ترانه شرقي كه عهده دار برگزاري كنسرت‌هاي شبانه يازدهمين جشنواره تابستاني كيش است، در گفت و گو با خبرنگار موسيقي فارس گفت: همزمان با جشنواره تابستاني كيش كنسرت‌هاي مختلفي در ژانرهاي گوناگون در كيش در حال برگزاري است كه به دنبال آن گروه آريان بعد از انتشار چهارمين آلبوم‌شان با عنوان «بي‌تو با تو»اولين كنسرت خود را در كيش برگزار مي‌كنند. وي افزود:اين كنسرت از 31 تير تا 5 مرداد در اين منطقه و در يازدهمين جشنواره تابستاني كيش برگزار خواهد شد. رجب‌پور با اشاره به ديگر كنسرت‌هاي اين جشنواره اظهار داشت: در اين جشنواره علاوه بر اينكه در طول روز موسيقي‌هاي فولك محلي، سنتي و موسيقي بانوان وجود دارد هر شب كنسرت موسيقي پاپ هم برگزار مي‌شود كه تاكنون خوانندگاني چون محسن يگانه، كنسرت مشترك حميد خندان، مازيار عصري و مهران احراري، گروه گپ و اجراي مشترك بهنام علمشاهي با آريا جهان ميرزايي، ‌رامين بي‌باك و حميد رهنورد در اين 15 روزي كه از جشنواره گذشته كنسرت‌هاي خود را برگزار كرده‌اند. مدير شركت فرهنگي هنري ترانه شرقي ادامه داد:طي شب‌هاي آينده نيز حميد عسگري ، احسان خواجه اميري، بابك جهان بخش، قاسم افشار ، معراج محمدي، بهنام صفاريان و ... كنسرت‌هاي خود را برگزار خواهند كرد كه البته تمامي اين اجراها با مجوز رسمي از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزار شده و مي‌شوند. وي در خصوص عدم اجراي گروه آريان و ديگر گروههاي موسيقي شركت كننده در جشنواره كيش، در تهران بيان داشت:متاسفانه دارندگان مكان در تهران از اينكه تالارهايشان را براي اجرا در اختيار ما بگذارند، اكراه دارند. ما در حال حاضر تنها تالار وزارت كشور را براي برگزاري كنسرت‌هاي پاپ داريم اما سياستهاي اين تالار نيز تغيير كرده به طوري كه ديگر تالار بزرگ كشور را در اختيار كنسرت‌هاي پاپ قرار نمي‌دهند. مدير هنري گروه آريان ادامه داد: به غير از تالار بزرگ كشور، سالن ميلاد وجود دارد كه آن هم سال‌ها است كه تعطيل است و يك سرمايه هنگفتي كه براي ساخت آن شده، بلاتكليف مانده است. وي با اشاره به فضاهاي باز براي برگزاري كنسرت‌ها گفت: متأسفانه مكان‌هاي روبازي مثل سعدآباد و نياوران از همين وضعيت برخوردارند چرا كه ما از اول تابستان 3 درخواست كتبي مكرر به كاخ سعد آباد داديم كه به دليل تغيير مديريت در كاخ و دخالت بعضي از آدم‌هايي كه مسئول نيستند، باعث شده ما نتوانيم در تابستان كنسرت دهيم. مدير شركت فرهنگي هنري ترانه شرقي بيان داشت: به عقيده من اين كار ناصوابي است كه در تابستان كه جوانان مملكت و بسياري از دانش آموزان اوقات فراغت بيشتري دارند كنسرت‌ها برگزار نشود.به نظر من خيلي به‌جا است كه ما كنسرت‌هاي سنتي را در زمستان بگذاريم و كنسرت‌هاي جوان‌پسندانه‌تر را در تابستان برگزار كنيم. رجب‌پور در خاتمه خاطرنشان كرد: كنسرت‌هاي يازدهمين جشنواره تابستاني كيش تا 10 شهريور ادامه دارد. انتهاي پيام/ا



به نقل از پايگاه رسمی گروه آريان


با توجه به اخبار ضد و نقيضی که در خصوص اجرای گروه آريان در کيش به گوش می رسد به اطلاع هواداران عزيز آريان می رسانیم که اين گروه در جشنواره تابستانی سال 1388 کيش اجرای کنسرت نخواهد داشت.


جالب تر از همه اين كه عكس های كنسرت رو هم گذاشته بود!! البته قديمی بود. يعنی چی خوب؟!


نيما آريان دوست_ شاد و آريانی باشيد


Entry for 10 Sep 2009


مصاحبه با شراره فرنژاد


در پارت اول گفتگو به شایعه ها و حاشیه ها رسیدیم و قرار شد من از شایعه های شنیده شده بگم و سرکار خانم شراره فرنژاد حرفهای شنیدنی زدند و یکی از بخش های جذاب گفتگوی من در آن بعد از ظهر داغ تابستانی شد . و اینک ادامه گفتگو بدون روتوش , بدون سانسور با عبور از همه خط قرمز ها :
محمد : یکی از شایعه هایی که زیاد بود جالبه در مورد کسایی هست که به قول خودتون ازدواج کردن . در مورد آقای صالحی بود , در مورد آقای پهلوان بود و در مورد نینف به صورت وحشتناک زیاد
شراره : که من و نینف مثلا قراره با هم ازدواج کنیم
محمد : آره
شراره : (باخنده) حداقل دین هامون رو باید مشکلش رو یه جوری باید حل کنیم یا نه ؟
محمد : در مورد این مورد خیلی زیاد شایعه بود
شراره : نینف .... هیچ وقت یه همچین صحبتی بین من و نینف نبوده ولی شاید یه مرد ایده آل باشه واسه زندگی کردن . بهترین دوست من همیشه بوده می گم و هست و خواهد بود . هیچ وقت صحبت ازدواج بین ما نبوده . (باخنده) حالا شاید اینجوری بگم باید خواستگاری من
محمد : الان که اتریش هستش
شراره : آره الان اتریش هنوز نرفته آمریکا . بره امریکا بهتره از اونجا خواستگاری کنه حداقل امریکا رفتن بیشتر حال می ده (باخنده)
محمد : شما که خودتون گفتین راحت می تونین برین امریکا
شراره : فکر می کنم به خاطر ویزاهایی که تو پاس ما خورده اینور اونور رفتیم کانادا رفتیم بعید می دونم ما خیلی دردسر داشته باشیم بابت گرفتن ویزای امریکا و اصولا فامیل هم زیاد اونجا داریم . هیچ وقت سعی نکردم اقدام کنم
محمد : قضیه ای که به نظر من در مورد آقای علیرضا طباطبایی یا برزویه بدیهی شایعه کمتره اونها کمتر در ارتباطن مثلا واسه تولدشون چند ساله ما هر کاری می کنیم یه میتینگی بذاریم پیداشون کنیم تقریبا غیر ممکنه
شراره : یه موردش یکی از دخترخاله های منه " سحر " . خوب بعضی هاشون زیاد ارتباط دوست ندارن . مثلا ساناز چرا . ساناز همه جا هست . همیشه ok . عکس میندازه . سحر از عکس انداختن فرار می کنه . این دیگه خصوصیات ادم هاست من خودم دوست دارم کسی میاد عکس میندازه یا مصاحبه . بخاطر اینکه یه جورایی از اول آریان به نوعی من نماینده قسمت دخترها بودم حالا یه مقدار هم انگلیسیم خوبه زمانی که خبرنگارها خارجی میومدن همیشه عضو ثابت که با خبرنگار مصاحبه کنیم من و نینف و علی هستیم . من از قسمت دخترها . چون خیلی خارجی ها اصرار دارن با دخترها حرف بزنن . براشون جالبه تو مملکت اسلامی دخترها دارن می خونن خیلی اصرار می کنن که اگه مصاحبه می ذاریم همه گروه نمیان دختر ها یکشون بیاد . همیشه خیلی اصرار در این موضوع دارن همیشه من مثلا بودم و تو این مصاحبه ها من بیشتر بودم
محمد : یکی از حاشیه ها یا شایعه بگیم بهتره می گن شما رابطه خوبی با دختر خاله ها ندارین
شراره : من !!! (با تعجب و خنده) . ساناز هر روز اینجاس . الان سر سریال کلاه پهلوی از اونجا که ازاد می شه بدو بدو میاد اینجا . یه چیز جالب بهتون بگم . رابطه کاملا ok دخترخالگان با هم داریم هیچ مشکلی هم نداریم همیشه هم با هم ok هستیم .
محمد : (باخنده) اخه می گن همیشه اینها با هم قهرن ؟
شراره : ما !!! (باز هم با تعجب بیشتر و خنده) .خیلی عجیبه ما چطوری با هم قهریم که همیشه تو یه اتاقیم چه طوری همدیگر رو تحمل می کنیم تو هتل این همه مدت ؟ شب تا صبح با هم می خوابیم بلند می شویم
محمد : شما کامپیوتر خوندین دیگه
شراره : بله
محمد : تو زمینه کامپیوتر هم فعالیت دارین ؟
شراره : اصلا . فقط واسه قسمت فتوشاپ واسه عکاسی استفاده می کنم یعنی edit عکسها در همین حد
محمد : ممکن نیست بعدا فعالیت داشته باشین ؟
شراره : نه . راستش رو بخواین اصلا رشته مورد علاقه من نبوده . من زمانی که کنکور دادم دندانپزشکی می خواستم نشد . پزشکی و غیر پزشکی رو هر دو می تونستیم امتحان بدیم الان رو نمی دونم . غیر پزشکی رو قبول شدم یعنی کامپیوتر . بعد از اونجا که پدرم گفت هر سال بدتر می شه اگه تو یکسال صبر کنی دوباره کنکور بدی ممکنه شرایط سخت تر بشه این رو پشتش رو بگیر برو جلو . اسم نویسی کن شرکت کن . هیچی دیگه , رفتیم توش موندیم دیگه یعنی تا آخرش رفتیم و الا رشته مورد علاقه ام نبود من .
محمد : شنیدم یه اهنگی دارین واسه خیریه می سازید
شراره : این اهنگ مال سازمان جهانی غذا هستش که برای جاهایی که مثلا زلزله پیش میاد و اینجور چیز ها غذا می رسونن . روی تصاویری که نشون داده بودن به علی پهلوان , علی هم آهنگ ساخته هم شعر گفته جالب هم هست با تصویر خیلی مچ شده . برای من گذاشت شنیدم کارهاش هم تقریبا انجام شده مراحل اخرشه باید خواننده ها بخونن کر بخونه و دیگه تقریبا به زودی ارائه بشه
محمد : این بزودی کیه ؟
شراره : این بزودی رو نمی دونم اینقدر ما این بزودی ها رو گفتیم و این بزودی ها رو هیچ وقت نمی دونیم
محمد : گل اومد بهار اومد از اون بگین
شراره : گل اومد بهار اومد یکی از آهنگهایی بود که علی یکدفعه رو کرد. با توجه به این شرایطی که پیش اومده بود واسه ما کنسرت نمی تونستیم بذاریم خبری ازمون نبود . علی گفتش ما یه اهنگی بدیم حداقل مردم بدونن ما هستیم هنوز . بعد به عنوان یه هدیه نوروزی شد دیگه گذاشتیمش تو اینترنت که استفاده کنند .
محمد : چه اشکالی داره تک آهنگ بدین ؟
شراره : هیچ اشکالی نداره همین کاری که داریم می کنیم برای این داستان احتمالا به همین حالت بیاد بیرون . تک آهنگ بیاد بیرون
محمد : خوب آقای پهلوان می گن هوادارها می گن کم کاری کردیم ما بهتره آلبوم بدیم
شراره : خوب نظر خودشونه من خیلی موافق نیستم با این قضیه
محمد : البوم پنج رو ده سال دیگه احتمالا هوادارها می شنون ؟
شراره : نه اصلا . باید خیلی زودتر باشه . من که اهنگم رو ساختم
محمد : اهان خوب شد گفتین اهنگم رو ساختم . آقای پهلوان باهاشون صحبت می کردیم می گفتن همیشه تو البوم های ما شراره پنج شش تا اهنگ داره که قطعا سه تا چهارتاش , دو تا سه تاش میاد توی البوم
شراره : نه . من معمولا دو تا اهنگ می دم و دو تا اهنگم هم می یاد توی البوم
محمد : حالا در هر صورت چی شد که این استایل آریان رو پیدا کردین ؟
شراره : یعنی چی ؟
محمد : یعنی ... چطوری بگم ؟ آریان یه سبک بخصوصی داره چطور شد شما پیدا کردین این سبک چیه که هر آهنگی می سازین میاد تو البوم ؟ مثلا ممکنه پیام اهنگ بده به سبک اریان نخوره یا خود آقای پهلوان می گفتن یه سری اهنگهایی دارم یه سری کارهایی دارم که سبک اریان نیست . متوجه اید چی می گم ؟
شراره : من برام عجیبه این حرف رو زده بخاطر اینکه اکثر اهنگهایی که علی ساخته ما شنیدیم . اخه یه چیزی بهتون بگم هیچ کس نمی تونه تو چند سبک مختلف اهنگ بسازه مگر اینکه بخواهد بیزینسی عمل کنه و می دونین چی می گم .باز هم فکر کنم حسش اونقدر جواب نده . ما خودمونم تو اریان چند دسته ایم . یعنی یکمون مثلا من فکر می کنم خدای شش و هشت (8/6) ساختن نینف . اصلا انگار ساخته شده واسه اینکه شش و هشت بسازه . نینف خیلی خوب شش و هشت می سازه , موزیک ترانس و ایناش هم خوبه . مثلا من خودم توی یه لاین بخصوصی هستم . لاین موزیک های پاپ چهار چهارم (4/4) بیشتر هستم از دستم در رفت اون شش و هشت هنوز برام همونی . تو سبک و سیاقم شش و هشت نیست . هر کسی یه مسیری واسه خودش داره . مثلا قشنگ اهنگهای بترکونمون مال سیامک مثل پرواز . چند تا اهنگامون که اون تم های بندری داره همه کار سیامک افسونگر مثلا . اینا هم کارهای سیامک . هر کسی تو اریان خط خودش رو مشخص کرده . نزدیک هم هستیم ولی لزوما مثل هم نیستیم ولی با این حال حس هامون خیلی به هم نزدیکه . لزوما من بخاطر آریان اینجوری نمی سازم اصلا حسم این هست .
محمد : شاید این خیلی رویا پردازانه باشه ممکنه یه زمانی خودتون البوم بدین ؟ البوم شخصی جدای از آریان
شراره : خودم که نمی تونم بخونم
محمد : من هم واسه همین گفتم رویا پردازانه حالا مثل سیامک موسیقی بی کلام
شراره : نه
محمد : می دونین چی شد من این سوال رو پرسیدم . از اقای پهلوان هم همین سوال رو پرسیدم . اقای پهلوان گفتن که : ممکنه من یه زمانی جدای از اریان البوم بدم ولی موقعی این کار رو می کنم که .... اینجوری گفتن : قرار نیست ما خودمون با آریان رقابت کنیم یه زمانی اگه سبک ها اهنگها خیلی متفاوت بشه از آریان اون موقع شاید
شراره : دقیقا . حتی یه چیزی بهتون بگم بچه های ما از جمله نینف و علی خیلی برای این طرف اون طرف اهنگ ساختن . بعضی موقه ها پیش میومد اینقدر اهنگه قشنگ بود بچه ها درگیر می شدن با علی یا نینف می گفتن چرا این اهنگ رو دادی به اونا خوب ما خودمون می خوندیم . ما یه همچین داستانهایی بعضی موقع ها داشتیم .
محمد : یه سوال نمی دونم بگم غافلگیر کننده , فلسفی . غیر از گیتار چه سازی می زنید ؟
شراره : هیچی
محمد : گیتار به نظر شما چه رنگیه ؟
شراره : وقتی می زنم ؟
محمد : آره
شراره : رویایی
محمد : خوب چه رنگی ؟
شراره : یه رنگ رویایی , رویایی رنگ نداره دیگه
محمد : موسیقی چه رنگیه ؟ ؟
شراره : ....
محمد : سخته ؟
شراره : نه . آبی
محمد : ربطی که به ابیته و قرمزته نداره که ؟ (با خنده)
شراره : نه اصلا . اگه بخواین اونجوری حساب کنید که من رنگم قرمزه
محمد : دو آتیشه ؟
شراره : نه اصلا من پرسپولیسی نیستم من اصلا اهل تیم خاصی نیستم . از این نظر می گم که رنگ مورد علاقه ام قرمزه . قرمز و قهوه ای تو این مایه رنگهاس . دلیل اینکه می گم موسیقی ابیه , آبی یه رنگ آسمونیه به نظرم. رو اون حساب گفتم موسیقی آبیه
محمد : کدوم یکی از آهنگها آریان شبیه زندگی خودتونه ؟
شراره : .................(فکر و سکوت طولانی) سخته . برای اینکه ما یکسری آهنگهامون ... من خودم جز اون دسته ادمهاییم که معمولا یکسری اتفاقات روم تاثیر میذاره شعر می گم در نتیجه شعرهای خودم خیلی اش برای خودم اتفاق افتاده این یه داستان یا مثلا تو هر مقطعی یه آهنگی با زندگی من ok بوده باشه مثلا . می دونین چی می گم ؟ یعنی نمی تونم بگم لزوما فلان آهنگ شبیه زندگی منه چون زندگی دائم داره تغییر می کنه ما ده ساله تو گروه آریان داریم زندگی می کنیم . تو هر مقطعی یکی از اون اهنگها با شرایط زندگی شما جور در میاد . نمی شه دقیقا بگی یه آهنگ چون ریتم زندگی آدم همیشه یه جور نیست .
محمد : مثل اهنگ نامهربون . فکر کنم یکی از اون اهنگهایی که می شه گفت شبیه زندگی شماست . می شه اینجور گفت ؟
شراره : نه ... تو مقطع خودش تا حدودی . تو مقطع خودش می تونسته . چون من اصلا قبول ندارم که هر کسی زندگیش یه ریتم مشخص داره . اصلا همچین چیزی نیست شما اینقدر اتفاق تو زندگی شخصی می افته ممکنه فرض کنید یه مسئله اجتماعی شما رو به هم بریزه . نه اصلا یه آدم بیاد شما رو به هم بریزه . می دونین اینقدر شرایط آدم فرق می کنه .آدمهایی که تو زندگی آدم میان فرق می کنن که تو هر مقطعی ممکنه یکی از آهنگها حتی آهنگ خود ما نه .مثلا من خودم آهنگ خیلی ها رو گوش می دم بعد یه اهنگی رو گوش می دم بعد چطور می شه این آهنگ به مسائل زندگی من ربط داشته باشه . خیلی مواقع یه حس مشابه تو یه نفر دیگه هم پیش اومده
محمد : کلیپ قرار نیست بسازین ؟
شراره : فعلا که نه
محمد : پس شایعه این کلیپ تب چی بود ؟ اهنگ تب رو کلیپ کنین . البته خود آقای پهلوان هم تکذیب کردن
شراره : نه من هم چیزی نشنیدم یادم نمیاد
محمد : عاشقانه ترین آهنگ آریان ؟
شراره : ما معمولا آهنگهامون عاشقانه اس (با خنده)
محمد : یکی اش دیگه خیلی عاشقانه اس . البته به نظر من ها . به نظر من به عنوان یه شنونده
شراره : شما به نظرتون کدوم اهنگه ؟
محمد : گل من
شراره : خوب آره . گل من جزء آهنگهای خیلی پر طرفدار ماست . گل من جزء اون آهنگهایی که خود ما بازتابش رو تو مردم داریم . شروع می کنیم به خوندنش رو سن اصلا جیغ و داد ملت میره رو هوا . یه اهنگ آس علی پهلوان . جزء آهنگهای مورد علاقه من هم هست شدید .
محمد : این که گفتم کدوم اهنگ شبیه زندگی شماست . به نظر من تو آلبوم چهار اهنگی که اقای صالحی دارن
شراره : کدوم اهنگش
محمد : نگو! . فکر می کنم آقای صالحی داشته یه جورایی با یکی حرف می زده این شعر رو گفته . می دونین چی می گم ؟ یه تراژدی تو ترانه هست
شراره : آهان . خود پیام باید بگه .
محمد : در مورد فن ها و هوادارها صحبت شد . اولا نظرتون راجع به هوادارها چیه ؟ فن های آریان
شراره : خیلی خوب
محمد : خیلی خوب که آره اما قبول دارین گاهی هم خیلی رو اعصابن ؟ خیلی زیر ذره بین هستین . مثلا سوالایی می پرسن . بی خیالشون بشی از شما می پرسن سطل اشغال خونت چه رنگیه ؟ چه می دونم اشغال میذاره دم در ؟
شراره : ببینید وقتی شما به یه مکانی یه موقعیتی می رسید باید فکر خیلی چیزها رو بکنید . من یه بار بابام یه حرف قشنگی بهم زد . من خیلی ok شدم . خیلی بد اخلاق بودم بابام می دونست من فلان چیز رو می خوام مثلا بابا می شه فلان چیز رو از اون بالا به من بدی ؟ بابام می دونست اگه همون لحظه نده اینقدر می گم اینقدر می گم اینقدر جیغ و داد می کنم که دیگه بدو بدو اون کار رو انجام می ده . می گه شراره همون لحظه که کاری رو می خواد انجام بده سریع باید انجام بدی . ولی اوایل آریان بود یه بار به من گفت : بشین اینجا کارت دارم . گفتم : چیه ؟ . گفتش : حواست باشه ها الان دیگه از این به بعد یه عده آدم هستند که همین جوری که داری با ما رفتار می کنی ما پدر مادرتیم تحمل می کنیم با مردم نمی تونی اینجور رفتار کنی . اینا فرقی نداره براشون .براشون مهم نیست که تو الان تصادف کردی, با یه نفر دعوات شده , کسیت خدای نکرده فوت شده . اینا کاری ندارن اینا اون لحظه اون آدمی رو که دوست دارن رو دارن می بینن و انتظار دارن که طرف بهشون لبخند بزنه
محمد : پس شما خوشبختانه مشکلی با هوادارها نداری حتی هوادارهایی که خیلی گیرن خیلی رو نرو اعصابن
شراره : بالاخره نمی شه گفت آدم مشکل پیدا نمی کنه ولی من سعی می کنم که ناراحتشون نکنم
محمد : اخه خیلی از شایعات از هوادارها در می یاد تا بقیه
شراره : من اصلا به شایعات اهمیت نمی دم . چون می دونین من رو به چند نفر تو آریان چسبوندن ؟ من اصولا به شایعات اهمیت نمی دم شما هر چقدر اهمیت بدی بیشتر به این شایعات دامن می زنی . در مورد همه ادم هایی که به نوعی تو چشم مردم هستند مردم می بیننشون شایعه وجود داره هیچ کاریش هم نمی شه کرد .
محمد : به هر حال چون ما با فن ها در ارتباطیم گاهی خود من به شخصه واقعا از دستشون عصبی می شم نمی دونم شما چه صبر و تحملی دارین ؟ یه مثال واستون بزنم . پارسال کنسرت کیش . شهریور ماه . من تو خونه طرفه های ساعت فکر کنم یازده دوازده شب آنلاین شدم . فن ها شروع کردن از کنسرت کیش پرسیدن . گفتم گزارشش رو میذاریم تو سایت . بعد یکی از فن ها یه سوال خنده داری کرد . گفت : می دونی خانم فرنژاد با کدوم یکی از دوستاش رفته کیش ؟ گفتم خدایا جواب این رو چی بدم ؟ گفتم : صبر کن یه ده دقیقه من زنگ بزنم ازشون بپرسم . حالا ایشون فکر کرد من شماره شما رو دارم و زنگ می زنم و شما جواب تلفن من رو می دین و اینا . بعد ده دقیقه پرسید : چی شد پرسیدی ؟ گفتم : اخه عزیز من , من اینجا تو خونه ام تو اتاقم پشت کامپیوترم از کجا بدونم که ایشون با کی رفته کیش ؟ حالا فرض کن ایشون با دوستش چی بگم الناز رفته کیش . چه فرقی به حال من و تو داره ؟
شراره : (در طول این خاطره خانم فرنزاد فقط می خندیدن) دوست دارن دیگه هیچ کاریشون نمی شه کرد . اصلا چیز عجیبی نیست . شاید اوایل برای ما خیلی عجیب بود ولی الان دیگه نه
محمد : واقعا فکر می کردین اون موقع که قشم رفتین رو صحنه آریان به اینجا برسه ؟
شراره : اصلاً
تلفن خانم فرنژاد زنگ خورد . تا خانم فرنژاد تلفن رو جواب بدهند من هم استراحتی بکنم و نوشیدنی بخورم و از پذیرایی خانم فرنژاد که مدتها بود اماده بود استفاده کنم . تا بخش بعدی گفتگو منتظر بمانید
ادامه دارد ....

یکشنبه

Entry for 06 Sep 2009


اولين اجرای آريان بدون نينف

گروه آريان برای اولين بار بعد از رفتن رهبر ارکستر خود نينف اميرخاص به روی صحنه رفت. اين گروه در دو اجرای 50 دقيقه ای در روزهای 28 و 29 مرداد ماه 88 برای مهمانان شرکت LG با حضور سانگ ايل کوک بازيگر محبوب سريال کره ای جومونگ در بين مدعوين به روی صحنه رفت. شهاب حسينی به عنوان نوازنده مهمان کيبورد و عميد بنکدار به عنوان نوازنده مهمان گيتار بيس برای اولين بار با آريان به روی صحنه آمدند. در انتهای کنسرت علی پهلوان از مدعوين خواست که نينف را که جای خاليش بسيار محسوس بود تشويق کنند.


حواشی كنسرت گروه آريان

حواشی کنسرت ال جی و تمرين ها- از آنجايی که تولد سيامک خواهانی با تمرين های اين اجرا همزمان شده بود، سيامک شمع های کيک تولد خود را در وقت استراحت تمرين فوت کرد. پيشتر بارها پيش آمده بود که آريان در اين تاريخ در کيش کنسرت داشت و آريانی ها تولد سيامک را بر روی صحنه به او تبريک گفته بودند.- عليرضا طباطبايی که مدتی است دچار مشکل ديسک کمر شده از هر فرصتی حين اجرا و تمرين استفاده می کرد تا برای تسکين درد خود روی زمين دراز بکشد.- از بين اعضای گروه آريان تنها دو نفر سريال جومونگ را تاکنون دنبال کرده بودند اما اکثراً می گفتند که خانواده هايشان به اين سريال علاقه زيادی نشان می دهند.- نينف اميرخاص پيش از رفتن، يک سی دی و يک مجموعه از اطلاعات لازم برای نوازنده کيبوردی که قرار بود بجای او بنوازد تهيه کرده بود که بر آن اساس شهاب حسينی تمرين های خود را برای اين اجرا انجام داد و با آمادگی قبلی به تمرين های انفرادی و گروهی پرداخت.- يک هفته قبل از اجرا، نوازنده مهمان گيتار باس گروه، دارا دارايی، به اين علت که قبل از اعلام آريان با هنرمند ديگری برای اجرا در همان تاريخ قرارداد بسته بود، به سرعت عميد بنکدار را برای اجرای با آريان آماده کرد. بطوری که عميد نيز در تمرين های گروهی با آمادگی قبلی شرکت کرد.- در نبود نينف، علی پهلوان عهده دار تمرين ها و مسائل مربوط به اجرا بود.- قطعات اجرا شده در اين اجرا عبارت بودند از: بی تو با تو، گمشده من، افسونگر ، هنوز برام همونی ، نگو ، لحظه ها ، پرواز ، اجرای unplugged قطعات خاطره انگيز ، بذار برم ، قاصدک ، آروم آروم و تب.- لباس آريانی ها پيراهن با رنگهای متفاوت با شلوار سفيد رنگ بود.
شاد و آرياني باشيد. نيما آريان دوست

پنجشنبه

Entry for 20 Aug 2009







به نقل از پروفایل خواننده محبوب آریان






اولين بلاگ پروفايلی
سلام، اولين بلاگ پروفايلی رو خدمتتون تقديم می کنم.... اين پروفايل که تا اينجا کاملاً قر و قاطیه و هر بار يه جور داره برامون دبه در مياره، اميدوارم که حالش بهتر بشه
عليرضا طباطبایی
اين روز ها همه ما نگران وضع جسمانی عليرضا طباطبايی هستيم که از مشکل ديسک کمر رنج می بره... فعلاً در حال مداواست و ما به همين خاطر تمرين هامونو متوقف کرديم... گر چه احتمالاً از هفته آینده يه چند تا تمرين دستگرمی خواهيم گذاشت تا ببينيم تا چه حد می تونيم به رفتن روی صحنه اميدوار باشيم و اين که دست کم می تونيم برای کنسرت های اسپانسری .. منظورم اجراهايیه که مدت زمانشون کوتاه تر از کنسرت های عاديه و برای مهمانان يک شرکت خاص اجرا می شن.... آماده بشيم يا نه...اميدوارم که عليرضا هر چه زودتر از دست اين مشکل بد قلق خلاص بشه
شهاب حسينی
اين روز ها يه سری از مجلات از تشابه اسمی نوازنده مهمان کی بورد گروه آريان با هنرپيشه سينمای ايران استفاده کردن و تيتر های جنجالی زدن... ولی خب گر چه اين نوازنده مهمان ما اسمش دقيقاً سيد شهاب الدين حسينی هستش ولی خب بازيگر نيست
شکمويانه
دوستان شکمو ی محترم رو دعوت می کنم به يک وب سايت جالب به نام
http://www.fidilio.com
که راهنمای رستوران های تهرانه... ضمناً نسخه موبايل هم داره که می تونين هر موقع بخواين با موبايلتون به اطلاعات رستوران های تهران رو اعم از آدرس و حتی منوی غذا و قيمت ها دسترسی داشته باشين.... ضمناً اين مطلب به معنی تاييد محتوای سايت نيست
قسمت انگليسی سايت
به لطف دوست عزيزم ابراهيم مولايی بخش انگليسی سايت آريان هم در دسترس قرار گرفت... در پی اون هستيم که علی الخصوص قسمت خبر های سايت تند و تند به روز بشن
آهنگ جديد
همونطور که در تک مضرابهای روی پروفايل خدمتتون عرض کردم، در حال کار روی يک آهنگ خيريه هستيم که تنظيمش تموم شده و در حال ضبط صدای خواننده هستيم... منتظر خبر های جالب تر هم باشيد
با سپاس از همه شما که ما رو تنها نمی ذارين



شنبه

Entry for 08 Aug 2009

عكس های كنسرت دی ماه 1386




















































































............................................ادامه دارد................................................